نظرگاه

به نام آنکه اگر کوه ایستاده ز اوست / به نام حضرت حیدر به نام حضرت دوست

نظرگاه

به نام آنکه اگر کوه ایستاده ز اوست / به نام حضرت حیدر به نام حضرت دوست

بسم الله.

زمانه بر سر جنگ است
یا علی مددی
مدد ز غیر تو ننگ است
یا علی مددی


در این وبلاگ از سیاست خواهم نوشت و نقد خواهم کرد مسئولین و فعالان سیاسی را بر اساس آرمان های انقلاب. آرمان هایی که در فریاد ها و اعتراض های پدران و مادران ما در انقلاب57 هویداست. استقلال آزادی جمهوری اسلامی.
دوست تر می دارم که نظرات شما دوستان را هم ببینم در نقد نقدهایم و فضایی پر از گفت و گو در اینجا بوجود بیاوریم.


mohammad.nazargah@yahoo.com

http://nazargah1367.blogfa.com/ (نظرگاه در بلاگفا)

https://www.facebook.com/mohammad.tavakoli.10420

https://twitter.com/tavakoli1367

چند سالی است که مجلس به دولت "اختیار" حذف غیر نیازمندان به دریافت یارانه را می دهد. در دولت سابق که پول مفت نفت در اختیار دولت بود توجهی به این "اختیار" نشد. در این دولت هم که از پول نفت آن چنانی دیگر خبری نیست و با شعار اصلاح اجرای غلط این قانون بر سر کار آمده است هم حذف غیر نیازمندان به دریافت یارانه با سرعت لاک پشتی در حال انجام است.


اما حالا با مصوبه ی دیروز مجلس راه برای سرعت یافتن اصلاح آن اجرای غلط باز شده است. تصمیمی که در کمال تعجب با ساز مخالف دولت روبرو شد. حضرات دولتی از طرفی به حق ، شب پرداخت یارانه ها را "مصیبت عظمی" می نامند و از سوی دیگر وقتی پای عمل وسط می آید بهانه گیر می شوند که : "نمی توانیم". این تناقض را نمی شود حل کرد.


بهترین واکنش در برابر دولت ترسو همین است که این بار مجلس به جای آنکه دولت را "مختار" به حذف یارانه بگیران غیر نیازمند کند صریحا دولت را "ملزم" به چنین کاری نموده است و وارد جزییات این حذف هم شده است. دولتی ها این عینک امنیتی – سیاسی را از چشمان مبارکشان بردارند و طبق مصوبه ی مجلس، "تجار، صاحبان مشاغل آزاد ، اعضای هیئت عملی و کارمندانی که حدود سه میلیون ماهانه حقوق می گیرند" و به راحتی هم اکثریت قریب به اتفاقشان قابل شناسایی هستند را از دریافت یارانه حذف کنند.


این کار هر ضرری داشته باشد از این شکل هدر رفتن بیت المال که چند سال است گریبان کشور را گرفته است بهتر خواهد بود.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۴۹
محمد ..

روزنامه ی جوان در بخشی از یادداشتش درباره ی نامه ی مهدی کروبی نوشته است : " به‌راستی شما و آقای موسوی در آن دوره درباره پدیده «حصر» چگونه می‌اندیشیدید؟ اگر شما یادتان نیست، من به خوبی به یاد دارم که کتک‌کاری خود با طرفداران آقای شریعتمداری در مراسم ترحیم مرحوم اثنی‌عشری را با افتخار تعریف می‌کردید و از بابت همان دعوا، به آلاف و الوف رسیدید!
من (محمدرضا کائینی }نویسنده ی روزنامه ی جوان}) یادم هست که در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران، بازرگان و دوستانش را به باد ناسزا گرفتید که چرا خبرنگاران رسانه‌ها را برای مصاحبه به منزل آقای شریعتمداری می‌بردند؟ مگر مردم مسخره شما هستند که یک روز حصر را ارزش و روز دیگر ضدارزش می‌خوانید؟"

 

شاید برخی از دوستان چند خطی که در پی می آید را غیر منصفانه بدانند و نقد شخصی که با انواع محدودیت های غیر موجه مواجه است را مصداق ناجوانمردی بخوانند اما بر آنم که هیچ کس را نباید مصون از نقد دانست حتی آنان که در حصر و حبس و محدودیت های غیر عقلایی هستند.

جناب کروبی به واقع کی قرار است از عملکرد تندروانه ی دهه ی 60تان عذرخواهی کنید؟ همراهان تندروی امروز شما حسن روحانی را مصلحت اندیش و منفعل می دانند و معتقدند او در موضوع رفع حصر ضعیف عمل کرده است. این همراهان خوب است از شما بپرسند که در دهه ی 60  در جریان حصر برخی اقایان شما چه کردید؟ حداقلش این است که روحانی یک دهه بعد  در جریان رفع حصر از مرحوم آیت الله منتظری کارنامه ای قابل قبول از خود به جا گذاشته است. او در همه ی این سالها شاید مانند حضرات اصلاح طلب فریاد اصلاح طلبی اش بلند نبوده باشد اما هرگز مانند حضرت عالی سینوسی عمل نکرده است و تندروی های از جنس تندروی های جنابتان را مرتکب نشده. می دانم که این حرف ها نمک بر زخم پاشیدن است و زمان خوبی برای مطرح کردنش نیست اما خوب است یکبار به عملکرد گذشته تان نگاهی بیندازید. ضرری ندارد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۴۱
محمد ..

"رای مردم رای به نظام است" . "مردم با رایشان نشان دادند که همچنان به نظام اعتماد دارند" . " پیروز واقعی انتخابات نظام است که توانسته این مشارکت بالا را سبب شود" . "رای مردم رای به امام و رهبری است" . "رای مردم نشانه پایبندی مردم به آرمان های انقلاب است".


این جملات و مانند آن ، سالهاست که بعد از هر انتخاباتی توسط جریان رسمی تبلیغ می شود. اگر بخواهیم این جملات را بپذیریم باید خودمان را برای شنیدن مفهوم مخالفی که از آن استخراج می شود هم آماده کنیم. مفهوم مخالف جملات بالا این می شود که "آنان که رای نمی دهند با نظام ، با اعتماد به نظام ، با امام و رهبری و با آرمان های انقلاب میانه ی خوبی ندارند"

حالا با دانستن مفهوم مخالف آن جملات بیاییم نگاهی کنیم به آمار رای دهندگان در تهران طی سی سال گذشته : میانگینش می شود حدود 43 درصد. 

معنایش این است که حدود 60 درصد به شکل میانگین در این شهر رای نمی دهند. ممکن است عده ای بگویند که یک شهر در میان این همه شهر "ایران اسلامی" چه اهمیتی دارد؟ 

اگر به این فکر کنیم که این شهر تمام امکانات مادی و اطلاع رسانی را در اختیار دارد و آن را مرکز ام القری جهان اسلام می خوانند و مرکز جمهوری اسلامی است و از همه ی این ها مهمتر جمعیتش از گرد هم آمدن مردمی از همه جای ایران عزیز ما تشکیل شده آن وقت خواهیم دید که این ماجرا آن قدر ها هم بی اهمیت نیست.

می شود دل خوش بود به جمعیتی که هر ساله برای روز قدس و 22 بهمن به خیابان ها می ریزند. می شود دل خوش بود به میانگین 60 درصدی که در کل کشور در هر انتخابات مجلس به شکل میانگین شرکت کرده اند. می شود اصلا این 60 درصد عدم مشارکت مردم ساکن در تهران را ندید گرفت و بی اهمیت دانستشان و پنبه در گوش نهاد و خواسته هایشان را نشنید. 

همه ی این ها می شود اما خوب است که بزرگان نظام به فکر باشند برای این 60 درصد. بزرگان به داد این آمار برسید. نظام در خطر است.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۰۷
محمد ..

می شود وارد این بازی سخیف "تهرانی – شهرستانی" شد . می شود مردم را "کوفی و غیر ولایتمدار و بی بصیرت" خواند. می شود پای آیه های قرآن را وسط کشید و مردم را "لایعقلون" نامید. می شود دلیل رای مردم را "ضعف فرهنگی" شان دانست. می شود رای مردم را ناشی از آن دانست که "آمار طلاق و اعتیاد" در فلان شهر بالاست.


 می شود همه ی این کارها را کرد و از شکست درس نگرفت و یک واقعیت روشن را ندید گرفت. همان کاری که جریان اصولگرا در انتخابات92 کرد و به جای آنکه شکستش را تحلیل کند و از آن شکست برای اصلاح خود درس بگیرد این بازی را راه انداخت که روحانی 200 هزار رای بیشتر از 50 درصد دارد. تو گویی جماعتی که به غرضی و ولایتی و رضایی و قالیباف رای داده اند قصدشان تایید آن بخشی از جریان اصولگرایی که نمادش جلیلی و حداد است بوده. به جای درس گرفتن از آن شکست خودشان را زدند به آن راه و نگفتند که فاصله ی نفر اول و دوم آن انتخابات 3 برابر بوده است. خودشان را به فراموشی زدند که یادشان  نیاید که رای سعید جلیلی بعنوان نماد ادامه وضعیت دولت احمدی نژاد منهای جریان مشایی اش فقط ده درصد آراء بوده است. در حالی که می شد به جای این کارها یک واقعیت روشن و نمایان که دلیلی اصلی ثابت ماندن رای این جریان سیاسی است را مشاهده کنند و آن را اصلاح کنند. آن واقعیت مغفول ماندن "طبقه ی متوسط" در نظام فکری جریان اصولگراست.


 اصولگرایان مردم را به دوقطبی "فقیر – غنی" تقسیم بندی می کنند و خودشان را هم مبارزان "جنگ فقر و غنا" می دانند. در حالی که در ایران طبقه ای وجود دارد و هر روز هم بزرگتر می شود که نه جزء اقلیت طبقه ی پایین جامعه است و نه جزء اقلیت طبقه ی بالا. این اکثریت که نمادشان جامعه ی دانشگاهی (اعم از دانشجویان و اساتید) است ویژگی های خاص خودشان را دارند و تا وقتی جریان اصولگرا این طبقه را که بسیار هم بر روی اطرافیانش اثر گذار است به رسمیت نشناسد و با خواسته های به حق و در چارچوب قانون اساسی اش "همدلی و همزبانی" نکند این عدد ثابت رای عوض نخواهد شد.


 توجه طبقه ی متوسط را نمی شود با دوگانه سازی هایی مثل "اشرافی – ساده زیست" یا "انگلیسی – ضد انگلیسی" جلب کرد. برای آن ها نمی شود چند روز مانده به انتخابات ادای فساد ستیزی را در آورد و ژست مبارزه با مفسدان را گرفت. برای آن ها بازی های سیاسی صداوسیما یک شوخی است که فقط به درد تلخ خندیدن می خورد. رای طبقه ی متوسط بواسطه ی اینکه "دشمن از کسی تعریف کند" تغییر نمی کند.


 جریان اصولگرا باید این طبقه ی اجتماعی – اقتصادی را به رسمیت بشناسد ، آن ها را بهتر بشناسد ، با مختصات فکری شان آشنا شود ، برای جلب نظر آنان روش و منش جدیدی را ارائه دهد.


 این تغییر نگاه در این جریان سیاسی لزوما نباید با ذبح اصول و ارزشها همراه شود و می توان هم اصولگرا بود و هم حمایت این طبقه ی اکثریت را به همراه داشت.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۲۷
محمد ..

به آذر ماه 85 برویم. کمتر از دو سال از عمر دولت احمدی نژاد گذشته است و فضای سیاسی کشور درگیر انتخابات شوراهای شهر شده. حامیان دولت به فکر فتح این نهادند تا "با دولت احمدی نژاد همراهی کامل داشته باشند". نام فهرست انتخاباتی شان را از یکی از بیانات رهبری نظام برگرفته اند : "رایحه ی خوش خدمت". در فهرست انتخاباتی شان علاوه بر تصویر امام و رهبری عکس رییس جمهور وقت هم دیده می شود. همه چیز واضح و روشن است که این لیست مورد حمایت کامل دولت است.


ماجرا خیلی آشناست؟ دقیقا همان است که در انتخابات 94 رخ داد فقط جای احمدی نژاد و روحانی عوض شده است و البته جای یک چیز دیگر. آن چیز دیگر نتیجه ی کسب شده است. در آن سال از فهرست حامیان دولت در اولین انتخابات بعد از شروع به کار دولت محبوبشان فقط سه نفر به شورای شهر تهران راه یافتند و در امروز از فهرست حامیان دولت در اولین انتخابات بعد از شروع به کار دولت فعلی تمام 30 نفر انتخاب شده اند. یکی از راه هایی که می شود نظر مردم را نسبت به عملکرد دولت ها فهم کرد در همین جور وقت هاست.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۰۵
محمد ..

تورم : 40 درصد / نرخ رشد اقتصادی : منفی 8/6 درصد / شکاف علنی بین قوه مجریه و دو قوه ی دیگر و درگیری علنی رییس جمهور با رییس مجلس / فساد اقتصادی معاون اول و معاون اجرایی رییس جمهور/ تایید پدیده ای مثل بابک زنجانی توسط 4 مقام ارشد دولت / عدم توجه به حکم حکومتی رهبری نظام تا پیش از انتشار عمومی آن / افزایش سرسام آور هزینه های بهداشت و درمان و بحرانی شدن وضعیت این حوزه / بی ثباتی مطلق در بازارهای سکه و ارز / تصویب طرح های عمرانی در شهرهای مختلف بدون در نظر گرفتن اعتبار لازم برای تکمیل آن ها / شکاف بین طبقه ی نخبگانی جامعه با دولت / صادر شدن قطعنامه های پی در پی و تحریم های حاصل از آن که نزدیک ترین کشورها به ایران هم مو به مو آن ها را اجرا کردند / شناخته شدن ایران بعنوان تهدید برای صلح و امنیت بین الملل طبق قطعنامه ها /  دادن مجوز سازمان ملل به کشورها برای انجام "هر اقدامی" درباره ی پیشرفت های موشکی / تحریم فروش نفت / تحریم نقل و انتقال پول / تحریم بانک مرکزی / تحریم سرمایه گذاری خارجی در ایران / تحریم حمل و نقل / ممنوعیت نوشتن حتی یک کلمه در نقد سیاست های هسته ای دولت و ...   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۴۶
محمد ..


در گفتگوی ویژه ی خبری دیشب عباس عراقچی گفت : "طبق نامه ی رهبری نظام درباره ی اجرایی شدن برجام تحریم جدید در هر حوزه ای نقض برجام است ولی طبق متن برجام نقض برجام نیست"

 این تناقض که در این جملات است ناشی از چیست؟ برای آشنایی با ریشه ی این تناقض به بخش هایی از نامه ی رهبری به رییس جمهور که به تایید مشروط برجام معروف شد نگاهی بیندازیم:

 در الزام شماره ی 2 می خوانیم : "... وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه‌ای ... نقض برجام محسوب خواهد شد ..."

در الزام شماره ی 8 می خوانیم : "توجّه شود که در موارد ابهام سند برجام، ‌تفسیر طرف مقابل مورد قبول نیست و مرجع، متن مذاکرات است."

 همانطور که می بینید این دو الزام اجرای برجام با هم در تناقض اند. اگر تحریم در هر حوزه ای نقض برجام محسوب شود الزام شماره ی 8 که در موارد ابهام متن مذاکرات را (که طبیعتا متن توافق را هم شامل می شود) ملاک عمل معرفی کرده اند نقض می شود و اگر ملاک عمل متن مذاکرات باشد الزام شماره ی 2 که تحریم در هر حوزه ای را نقض برجام خوانده اند نقض می شود.

 بهتر است پیش از آنکه بیشتر از این دیر شود حضرات مسئولین چاره ای برای این تناقض و تناقضات دیگر آن نامه که در این نوشته "http://nazargah1367.blog.ir/archive/1394/9/" به آن ها اشاره شده بود بیندیشند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۰۷
محمد ..

ظریف در 29 دی ماه پارسال گفته بود که : "اگر به برجام 10 از 100 دهیم یا 90 از 100 بستگی به آن دارد که چقدر از آن استفاده کنیم. هر چقدر می خواهیم از آن استفاده کنیم چه 10 یا 90. اگر دعوا کنیم همان 10 را هم نمی توانیم استفاده کنیم."


او احتمالا این روزها را می دید که حضرات مسئولین و منتقدان به جای آنکه از شرایط فراهم آمده پس از برجام و گشایش هایی که بواسطه ی رفع تحریم ها حاصل شده نهایت استفاده را ببرند مشغول دعواهای "حیدری - نعمتی" هستند. گاهی آدمی آرزو می کند که ای کاش این فخر نظام (برجام) را جناب جلیلی و دوستانش به ارمغان آورده بودند آن وقت حداقل به جای این جور کشمکش های عبث از فضای بوجود آمده استفاده می شد.  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۰۳
محمد ..

از بامدادان تا شامگاهان دیروز همه ی بخش های خبری (به استثناء شبکه ی خبر) چنین خبر رسانی کرده اند که سخنگوی کاخ سفید گفت : "محدودیت های عمده (تحریم) در تجارت با ایران همچنان پا برجاست" 


در حالیکه او گفته است : "محدودیت های عمده (تحریم) برای صنایع امریکایی در تجارت با ایران همچنان پا برجاست"

 

به همین سادگی "صنایع امریکایی" را از خبر اصلی حذف می کنند و به خورد ملت می دهند.به خیالشان در دورانی که هر فرد یک رسانه ی بالقوه است می شود با این بازی ها سر مردم را کلاه گذاشت.


آن چه سخنگوی کاخ سفید مطرح کرده مربوط به تحریم های اولیه است که هیچ کدام از تیم های مذاکره کننده ی ایران (نه لاریجانی و تیم همراهش ، نه جلیلی و تیم همراهش و نه ظریف و تیم همراهش) از اساس ماموریتی برای رفع آن ها نداشته اند. و اگر بر فرض محال چنین ماموریتی هم به آن ها داده می شد بواسطه ی اینکه مذاکره در موضوعات غیر هسته ای ممنوع اعلام شده بود امکان تحققش وجود نداشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۰۲
محمد ..

بخش سوم : فرهنگ.

در سخنانتان برای چندمین باردستگاه های فرهنگی را دعوت کرده اید به نوعی تبعیض به سود یک جریان خاص فرهنگی که نامشان را "حزب اللهی و مومن و انقلابی" می نهید و همچنین آنان را گروه هایی "خودجوش" خوانده اید.

در این بیان هم نوعی تناقض وجود دارد. اگر این جریان فرهنگی "خودجوش" است و از سوی مردم حمایت می شود و زیستش در متن مردم تعریف می گردد پس دیگر چه نیازی به دعوت از دستگاه های دولتی برای کمک های خاص مالی و معنوی به آنهاست؟ و اگر این جریان فرهنگی محتاج است به کمک های دستگاه های دولتی و حاکمیتی چگونه نامشان "خودجوش" است؟

موضوع قابل ذکر بعدی درباره ی این فراز از سخن جنابتان این است که آیا نباید از تجربه کردن چنین تبعیض هایی درس گرفت؟ در هشت سال دولت سابق که شاهد اوج این مدل از تبعیض به سود یک جریان خاص در عرصه ی فرهنگ بودیم نتیجه اش چه شد؟ چند درصد از اهالی فرهنگ آن شکل مدیریت را می پسندند؟ آیا آن جور حمایت های مالی و معنوی که نام اصلی اش همان رانت است در نهایت حتی به سود همین "جریان مومن و انقلابی و حزب اللهی" در عرصه ی فرهنگ بود چه برسد به دیگران؟ بهتر نیست که حاکمیت فضا را برای همه ی آنان که می خواهند ذیل قانون کار کنند فراهم آورد و انتخاب اصلی را بر عهده ی مردم بگذارد؟ حتی اگر با چنین نگاهی هم همراهی و همدلی وجود ندارد حداقلش این است که از وزارت ارشاد دولتی که رییسش وعده ی حذف این جور تبعیض ها را به مردم داده است توقع نداشته باشیم که چنین رفتارهای خطایی را مرتکب شود. دیگر دستگاه های فرهنگی و نظامی منتسب به حاکمیت مشغول اعمال این نظرتان هستند پس می شود اجازه داد که وزارتخانه ای که بودجه اش درصد اندکی از بودجه ی فرهنگی کشور را شامل می شود و در کمال تعجب باید ده ها برابر دیگر نهادهای موازی عرصه ی فرهنگ به عالم و آدم پاسخگو باشد برنامه هایی را که اکثریت به آن رای داده است را اجرایی کند.

نکته ی دیگر هم این است که وقتی جماعتی را "مومن و انقلابی و حزب اللهی" می نامید معنای غم انگیزش این است که دیگران "منافق و ضد انقلاب و حزب الشیطان" هستند. به واقع چنین دو گانه سازی هایی در سطح جامعه کاری مفید است؟

بخش چهارم : دو پیشنهاد و یک سوال.

در پایان این نامه هم دو پیشنهاد و یک سوال را تقدیم می کنم.

یکم. بیانات حضرت عالی بسیار بسیار شبیه مقالات و یادداشت های روزنامه ی کیهان و رسانه هایی مانند آن شده است و این موضوعی است غم انگیز. دلیلش هم کاملا روشن است. تیم مشاوران جناب عالی در حوزه های مختلف از یک جریان خاص انتخاب شده اند و از خرداد 88 به بعد این وضعیت بدتر هم شده است. پیشنهاد نخستم این است که تجدید نظری در تیم های مشورتی تان در حوزه های مختلف بفرمایید و در کنار مشاوران فعلی افرادی از جریان های سیاسی – اندیشه ای دیگر هم برگزینید.

دوم. همانطور که مطلعید ضامن دوام و قوام یک نظام مشروع سیاسی احترام به خواست و نظر اکثریت است. برای فهم اینکه خواست اکثریت چیست هم بهترین راه مراجعه به صندوق های رای است. بهتر است یک بار دیگر با عینک خواست اکثریت هم به بیانات یکم فروردین تان نگاهی بیندازید و نسبت آن را با نظرات اکثریت بسنجید.

و اما سوال :

این پرسش بر خلاف دیگر سوالات این نامه از جنس "استفهام انکاری" نیست و به واقع علاقه مند به دانستن پاسخش هستم. در قسمتی از بیانات آن روزتان جماعتی که اگر بخواهیم در سطح جامعه ی ایرانی بسنجیمشان در اقلیت محض هستند در اعتراض به دولت شعارهایی سر دادند و شما در عتابی ملایم آنان را به همدلی با دولت فراخواندید. سوال مشخص حقیر این است که سخنان حضرت عالی طی این دو سه سال اخیر تا چه حد همدلانه بوده است؟

"من اگر زبانم آتش ، همه شعله های سرکش"

 همه اش برای این است که شما را دوست دارم     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۴۸
محمد ..