در این چند روز بحث جنجالی استفاده ی روس ها از پایگاهی نظامی در همدان نقل محافل سیاسی و رسانه ای شده است. گروهی آن را نقض حاکمیت ملی و خلاف قانون اساسی می دانند و جماعتی دیگر این موضوع را امری طبیعی در روابط راهبردی بین دو کشور و به سود مقابله با تروریست های فعال در منطقه. مخالفان داخلی این همکاری ایران و روسیه را می توان به شکل کلی به دو گروه تقسیم کرد : گروهی که مانند کشورهای غربی معتقدند که آنچه باعث تقویت تروریست هاست باقی ماندن رژیم اسد است و اگر قرار است خطر تروریست ها برطرف شود اول باید اسد و یارانش از قدرت کنار بروند ، اما گروه دوم که موضوع این نوشته هستند و درصد بالاتری را هم بین مخالفان این همکاری اخیر شامل می شوند افرادی اند که پای تاریخ را وسط می کشند و از ترکمنچای سخن می گویند و ضربه هایی که روس ها در طول تاریخ به ایران وارد کرده اند را یادآوری می کنند. آنان که دارای چنین دیدگاهی در حوزه ی سیاست خارجی هستند هیچ تفاوتی با آنان که غرب ستیزی را در این چهار دهه ی پس از انقلاب تبلیغ کرده اند ندارند. هر دوی این ها ایدئولوژی زده اند و آنچه برایشان مهم است نه منافع ملی بلکه ایدئولوژی و نگاه تاریخ زده و باقی ماندن در گذشته است.
غرب ستیزان ، مذاکره با امریکا را ممنوع می دانند و دلیلش را هم تفاوت در ماهیت و ذات نظام های سیاسی مستقر در دو کشور معرفی می کنند و از هر گونه همکاری که یک سوی آن کشورهای غربی باشد واهمه دارند چه این همکاری از جنس برجام باشد چه قراردادهای نفتی چه یک همایش در حوزه ی ارتباطات و چه هر چیز دیگری که رنگ و بویی از همکاری با غرب را بدهد. در سوی دیگر ماجرا هم شرق گریزان هستند که همین که یک طرف یک همکاری روسیه باشد یاد ترکمنچای و گلستان می افتند.
آری! عبرت از تاریخ و درس گرفتن از اشتباهات و اعتمادهای بیجای گذشتگان کاری مفید و لازم است اما مشکل از جایی شروع می شود که خود را در زندان تاریخ و تجربیات ناموفق دیروز محصور کنیم و به امروز و فردا فکر نکنیم.
ذکر این نکته ضروری است که معنای این نوشته لزوما تایید همکاری اخیر بین دو کشور ایران و روسیه نیست و می توان و باید درباره ی نقاط مثبت و منفی این همکاری و هزینه – فایده ی آن در مجال دیگری سخن گفت. غرض ، یادآوری این نکته به دلواپسان استفاده ی روس ها از پایگاه شهید نوژه همدان است که مبنای اقدام در حوزه ی سیاست خارجی باید منافع ملی باشد نه ایدئولوژی و جابجا کردن این دو مفهوم با هم باعث ضررهای جبران ناپذیری به کشور شده و می شود.
با ربط به مطلب : آنچه خطر تروریست ها را دفع می کند هم افزایی قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای درگیر در بحران سوریه و همکاری همه ی آنها با هم است. تا وقتی هر طرف ساز جداگانه ای بزند این بحران حل شدنی نیست. این همکاری باید گسترده و به شکل اجماعی باشد و تا زمانی که همه ی طرف ها وارد مذاکره جدی نشوند همکاری از این جنس رخ نخواهد داد. منافع ملی ما ایجاب می کند که به جای دوری از میز مذاکره و یا همکاری های صرفا نظامیِ مقطعی با برخی طرف ها با بهره گیری از الگوی برجام این مسئله را با کمک همه طرفهای درگیر در این بحران حل کنیم.