به بهانه ی کودتای 28 مرداد
بیش از نیم قرن از کودتای 28مرداد می گذرد و همه ی آنچه در توصیف آن کودتا گفته می شود رذالت امریکا و انگلیس است. در این مورد خاص بر خلاف بسیاری موارد دیگر "توطئه ، توهم نیست" و به واقع این دو کشور نقش مهمی در وقوع آن کودتا داشته اند. برای اثبات این نقش هم صدها سند در بین اسنادی که خودِ این دو کشور منتشر کرده اند موجود است و حتی مقامات رسمی شان هم از نقشی که دولت های آن روزگارشان در کودتا داشته اند عذرخواهی کرده اند. اما سوالی که مطرح است می تواند این باشد که بعد از نیم قرن "جوالدوز زدن به دیگران" وقت آن نرسیده که "یک سوزن هم خودمان بزنیم" ؟
اساسا تکرار اینکه امریکا و انگلیس باعث آن کودتا بوده اند به جز ارضای امریکا ستیزی مان نتیجه ی دیگری هم به همراه دارد؟ اگر هدفمان از بازخوانی کودتای 63 سال پیش همین باشد می توانیم این بازخوانی تکراری و همیشگی را ادامه دهیم و بر "استکبار جهانی و اذنابش" لعنت بفرستیم اما اگر هدفمان "عبرت از تاریخ" باشد خوب است به جنبه های دیگر کودتای 28مرداد هم توجه کنیم. مثلا به این فکر کنیم که اگر اتحاد بین مرحوم مصدق و مرحوم کاشانی از هم گسسته نمی شد شاید آن کودتا هم به این سادگی به پیروزی نمی رسید.
همه ی آن موضوعاتی که آن اتحاد را بر هم زد می تواند در هر مقطع دیگری از تاریخ هم رخ دهد ، همه ی آن خودخواهی ها ، همه ی آن گفتگو نکردن های بر سر اختلاف نظرها ، همه ی آن تبدیل اختلاف نظرها به تضاد مبنایی ها و ... همه ی این ها می تواند در روزگار ما هم وحدت ملی را خدشه دار کند.
بعنوان مثال آن چه در وقایع88 باعث طمع قدرت های جهانی شد نه اعتراضات پس از انتخابات بود و نه آن نامه ای که حضرات "با بصیرت" به آنان که "فتنه گر" می دانندشان نسبت می دهند و معتقدند برای امریکایی ها نوشته شده تا ایران را تحت فشار قرار دهند. آن چه آن ها را به طمع انداخت تبدیل اختلاف نظرها به تضاد مبنایی و عدم گفتگو بر سرآن اختلاف نظرهای قابل حل بود. این که چه شد که آن شد بحث مفصلی است که در وقت دیگری می توان از آن نوشت.
غرض آنکه به هم خوردن اتحاد در هر روزگاری ممکن است رخ دهد و باید با دقت و وسواس بسیاری مراقبش بود. راه مراقبت از آن هم نه دعوت همگان به سکوت بلکه گفتگو و مدارا است. چه خوش گفت امام رضا (علیه السلام) که : "مدارا از نشانه های هوشیاری است زیرا از تبدیل اختلاف نظرها به فتنه و آشوب جلوگیری می کند"
نکته ی دیگر کمتر گفته شده درباره ی کودتای 28مرداد شقه شقه شدن مردم و عدم همراهی شان با مخالفان استبداد است. اگر کودتاگران و حامیان کودتا در برابر خود سیل اکثریت را می دیدند قطعا توپ و تانک و مسلسلشان هم بی اثر می شد اما دو صد حیف که مردمان آن روزگار با بی تفاوت بودند یا بازگشت استبداد را به پایداری دولت مرحوم مصدق ترجیح دادند. اما چه چیزی سبب ساز این عدم همراهی بود؟
شاید بتوان برای پاسخ ریشه ای به این سوال به عدم آگاهی اشاره کرد. وقتی پای آگاهی مردم لنگ بزند کودتا دوست هم خواهند شد. در نتیجه در روزگار ما آنان که خواهان اصلاح رویه های غلط هستند باید پیش و بیش از هر کاری روی افزایش آگاهی مردم متمرکز شوند و مهمترین ابزار این آگاهی بخشی رسانه ها هستند. اگر به دنبال افزایش آگاهی مردم هستیم باید رسانه هایمان در کنار درگیر شدن با موضوعات روزمره این بحث ریشه ای را هم جدی بگیرند و در قالب های غیر مستقیم به افزایش سطح آگاهی آحاد جامعه کمک کنند تا خدای ناکرده استبداد و استبداد دوستی در اشکال مختلف آن به ایرانمان باز نگردد.