نظرگاه

به نام آنکه اگر کوه ایستاده ز اوست / به نام حضرت حیدر به نام حضرت دوست

نظرگاه

به نام آنکه اگر کوه ایستاده ز اوست / به نام حضرت حیدر به نام حضرت دوست

بسم الله.

زمانه بر سر جنگ است
یا علی مددی
مدد ز غیر تو ننگ است
یا علی مددی


در این وبلاگ از سیاست خواهم نوشت و نقد خواهم کرد مسئولین و فعالان سیاسی را بر اساس آرمان های انقلاب. آرمان هایی که در فریاد ها و اعتراض های پدران و مادران ما در انقلاب57 هویداست. استقلال آزادی جمهوری اسلامی.
دوست تر می دارم که نظرات شما دوستان را هم ببینم در نقد نقدهایم و فضایی پر از گفت و گو در اینجا بوجود بیاوریم.


mohammad.nazargah@yahoo.com

http://nazargah1367.blogfa.com/ (نظرگاه در بلاگفا)

https://www.facebook.com/mohammad.tavakoli.10420

https://twitter.com/tavakoli1367

۹ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

حالا بعد از گذشت سه سال از انتخاب مردم در سال 92 زمان خوبی است برای سنجش عملکرد حسن روحانی و دولتش. این سنجش می تواند در سه حوزه ی اقتصاد ، سیاست و فرهنگ انجام گیرد.

1- اقتصاد.

برای آن که عملکرد اقتصادی دولت ها را بسنجیم پیش از هر کاری باید به مبنایی مشترک برسیم. اینکه برای فردی ملاک این سنجش "جیب مردم" باشد ، برای آن دیگری جیب خودش و اطرافیانش و برای نفر سومی آمارهای رسمی راه را برای بررسی علمی عملکردها خواهد بست. فکر می کنم منطقی ترین و علمی ترین مبنا برای چنین سنجشی آمارهای رسمی باشد.

در حوزه ی اقتصاد سه شاخص تورم ، نرخ رشد اقتصادی و نرخ بیکاری می تواند نشانگرها خوبی برای بررسی عملکرد یک دولت در این حوزه باشد.

نرخ تورم در آغاز به کار این دولت حدود 40 درصد را نشان می داد و حالا با گذشت سه سال به حدود 10 درصد رسیده است. در شاخص نرخ رشد در سال 91 نرخ رشد اقتصادی به حدود منفی 7 رسیده بود و این عدد در سال 94 به مثبت یک رسیده است و در بدبینانه ترین پیش بینی ها هم نرخ رشد برای سال 95 حداقل 4 درصد خواهد بود. نرخ بیکاری هم در شرایط فعلی در قیاس با آغاز به کار دولت تغییر چندانی نکرده است و همچنان وضع، بحرانی است. 

نکته ی بسیار مهمی که در بررسی کارنامه ی اقتصادی دولت باید همواره مورد توجه آقای رییس جمهور و همراهانشان باشد - که معمولا هم از آن غفلت شده- بیان صریح این موضوع به مردم است که : نرخ تورم 10 درصدی و نرخ رشد 4درصدی وضعیت بسیار بدی است. در این که چنین عملکردی در مقایسه با فاجعه ای که تحویل گرفته شده یک کارنامه ی درخشان است شکی نیست اما آقای رییس جمهور باید با مردم صریح باشند و همواره این نکته را یادآوری کنند که نرخ تورم ده درصد در دنیای امروز معنایش فاجعه ی اقتصادی است یا نرخ رشد 4-5 درصد که احتمالا در زمستان 95 می خواهند برایش جشن بگیرند با توجه به ظرفیت های کشور نرخ رشد پایینی است.

اگر این صراحت در کلام روحانی باشد آنگاه برای مردم این ابهام پیش نمی آید که چرا آن چه می بینند با این آمارهای شیرین فاصله دارد.

اما درباره ی نرخ بیکاری اوضاع پیچیده تر از این حرفهاست. قبل از هر کاری باید به این فکر کنیم که چه شد که به این بحران رسیدیم تا از تکرارش در آینده جلوگیری کنیم. آن هنگام که دانشگاه ها مثل قارچ روی زمین می روییدند و به جای آموزشِ مهارت به فکر فروش مدرک و دانشجوی پولی بودند (حقیر، خود از دانشجویان همین جور دانشگاه ها هستم بنابراین خدای ناکرده قصد بی احترامی ندارم) و احمدی نژاد و هاشمی برای کم کردن روی طرف مقابل مشغول تکثیر بی حساب و کتاب دانشگاه پیام نور و آزاد بودند حضرات تصمیم گیر باید امروز را می دیدند که حالا کشور مانده است و لشکر میلیونی مدرک به دست های بیکار. برای علاج این درد چاره ای جز رسیدن به نرخ رشد هشت درصد و استمرار آن نداریم و برای رسیدن به چنین نرخ رشد مستمری چاره ای جز سرمایه گذاری های چند ده میلیون دلاری در هر سال نیست. طبیعتا این حجم از سرمایه همه اش در داخل تامین نمی شود و بخشی از آن باید از طریق سرمایه گذاری خارجی تامین گردد. 

چنین درمانی زمانی طولانی را می طلبد و خوب است آقای رییس جمهور با مردم صریح باشند و بگویند که نه تنها در این دولت که حتی هیچ معجزه گر دیگری تا دو دولت آینده هم نمی تواند کشور را از این بحران نجات دهد و همه باید به یاد داشته باشیم که برای حل این معضل در صورت انتخاب مسیر درست هم مسیری بسیار طولانی در پیش داریم.

2- سیاست.

الف) سیاست خارجی.

سیاست خارجی دولت روحانی به مذاکرات هسته ای و برجام گره خورده است و اتفاقا یکی از دلایل رای مردم به او امیدشان برای حل پرونده ی هسته ای بود. امیدی که خوشبختانه ناامید نشد و تبدیل به درخشان ترین نقطه ی کارنامه روحانی شد. اما در این حوزه هم لازم است که آقای رییس جمهور با مردم صریح باشند به این معنا که به مردم بگویند که ایده ی دولتش درباره ی نوع همکاری با قدرت های جهانی در خصوص مسائل منطقه چیست و آنچه طبق قانون اساسی موظف به اجرایش است کدام است. آنگاه مردم راحت تر قضاوت خواهند کرد که کدام روش بیشتر در راستای منافع ملی است. مثلا این که روحانی و همراهانش این نظر را دارند که می شود در خصوص مسائل منطقه بواسطه ی آنکه ایران دست بالا را دارد امتیازهای خوبی از طرف های مقابل گرفت اما آنچه به آنها ابلاغ می شود "ممنوع بودن مذاکره" با طرف اصلی ماجراست. یا درباره ی برجام کاملا روشن است که روحانی و تیم همراهش معتقدند که برای بهره مند شدن از همه ی ظرفیت های برجام و رفع تحریم ها نباید در کشور رفتارها و گفتارهای در تضاد با روح برجام که همکاری و تعامل است رخ دهد اما در عمل برخی وقایع خلاف این خواسته ی آن هاست. آقای رییس جمهور با مردم صریح باشند و موانع این چنینی بر سر راه دولت را برای مردم بگویند. این عدم صراحت در آینده بیش از همه به ضرر شخص حسن روحانی است.

ب) سیاست داخلی.

عملکرد دولتی که قرار بود با تدبیرش امید بیافریند در این حوزه ، هم قصه ی پر غصه ای است و هم ماجرایی غریب.
از یک سو جماعتی از ابتدای دولت کارشان این است که با ذره بین بگردند تا فلان مقام محلی باقی مانده از دولت سابق را پیدا کنند و با فشار بر وزارت کشور از گردونه خارجش کنند و از سوی دیگر جماعتی هستند که عملکرد وزیر کشورِ اصولگرای دولت روحانی هم برایشان قابل تحمل نیست. از این جهت می توان شرایط پر فشار رحمانی فضلی را درک کرد، آن هم در دولتی که هدفش را جلب رضایت معتدلین دو جناح قرار داده است. اما غیر از این موضوع که حاصلش گاه انفعال وزارت کشور شده است موضوع مهمتری هم در سیاست داخلی ایران بعد از وقایع 88 بوجود آمده و آن هم حصر سران جریان معترض به انتخابات88 است. از وعده های حسن روحانی به مردم در انتخابات92 تلاش برای رفع این محدودیت ها بود. خوب است آقای رییس جمهور با مردم صریح باشند و بگویند در این زمینه چه اقداماتی را انجام داده اند. شاید این صراحت برخی را ناراحت کند اما حداقل فایده اش این است که مردم موافقان و مخالفان رفع حصر را بیش از پیش خواهند شناخت و برچسب انفعال بر پیشانی دولت نمی خورد. البته توقع صراحت در این موضوع از شخصی که مشی رفتاری اش در همه ی سالهای سیاست ورزی اش مشی نجیبانه ای است شاید توقع زیاده از حدی باشد لکن عدم صراحت در این جا هم باز به ضرر خود اوست.

 

3- فرهنگ.

وزارت ارشاد بعنوان پیشانی عملکرد دولت در این حوزه به معنای واقعی کلمه مجمع الجزایری اداره می شود و نابسمان ترین وزارتخانه ی دولت روحانی است. از یک سو در این وزارتخانه با عملکرد مثبت و امید آفرین (نسبت به گذشته) ایوبی و مرادخانی و تا حدودی انتظامی روبروییم و از سوی دیگر با نشست های خبری سخنگوی وزارت ارشاد. نشست هایی که طبیعتا در آن مواضع وزارت مطرح می شود. مواضعی کاملا ناامید کننده که در آن هیچ نشانی از برنامه ها و وعده هایی که روحانی با بیانشان از مردم رای گرفته است دیده نمی شود. آقای وزیر هم پاندول وار روزهای زوج به سبک سخنگویش صحبت می کند و روزهای فرد با معاونانش همراه است.

خوب است آقای رییس جمهور این بار پیش از مردم با وزیرشان صریح باشند و برای او این موضوع ساده را روشن کنند که برنامه ها و وعده های دولت در این حوزه چیست. این که در این حوزه با سازمان ها و نهادهایی موازی ، خارج از دولت اما با پول بیت المال روبرو هستیم که بیش از هشتاد درصد بودجه های حوزه ی فرهنگ را مصرف می کنند و معمولا هم بیش از آنکه درباره ی عملکردشان توضیح بدهند از عالم و آدم پرسشگر و طلبکارند هم می تواند از موضوعات جذابی باشد که اگر آقای رییس جمهور علاقه ای به صراحت داشتند می توانند با مردم صریحا مطرح کنند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۳۷
محمد ..

1-  بدون شرح

آیت الله محمد یزدی (عضو شورای نگهبان): "نظر شخصی بنده قبلا اعلام شده است و مجددا عرض می‌کنم به هیچ وجه مجوز شرعی برای عبور از آقای احمدی نژاد را ندادیم"۸۸/۰۲/۲۶ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8802260831

آیت الله مومن (عضو شورای نگهبان) : "من آقای احمدی نژاد را از سه نامزد دیگر بهتر می دانم"۸۸/3/5 http://www.bfnews.ir/vdcgun9x.ak9yt4prra.html


حجت الاسلام عباس کعبی (از اعضای آن زمان شورای نگهبان) : "این جو سازی‌ها و شایعه پراکنی‌ها(درباره ی ماجرای هاله ی نور)، یک جنگ روانی سازمان یافته در جهت تضعیف دولت است"۸۸/3/17 http://hamiemardom.parsiblog.com/Posts/88/%D8%B9%D8%B6%D9%88+%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3+%D8%AE%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86+%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D9%8A%3A+%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%D9%8A+%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF+%D8%A7%D8%B2+%D9%87%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88%D8%B1+%D8%AD%D8%B1%D9%81+%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87+%D8%A7%D8%B3%D8%AA/)

 

حضور دکتر عزیزی و دکتر الهام (از اعضای آن زمان شورای نگهبان) در همایش تبلیغاتی دکتر احمدی نژاد و سخنرانی حمایتی الهام از این کاندیدا. http://www.dolatebahar.com/view/69137/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%AA%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B5%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86

ماده ی 73 قانون انتخابات ریاست جمهوری : "مقامات اجرایی و نظارت انتخابات حق تبلیغ له یا علیه هیچیک از داوطلبان انتخاباتی را نخواهند داشت . تخلف از این قانون جرم محسوب می شود ."

2- بخش مغفول مانده ی ماجرا

در ساعات پایانی رای گیری صداهای اعتراض کم کم داشت شنیده می شد. در روز بعد صداها بلند تر شد تا به عصر 24 خرداد رسیدیم. روزی که رهبری نظام با تدبیری مناسب میر حسین موسوی را به حضور پذیرفتند و از او خواستند "مسائل را از طریق مراجع قانونی پیگیری کند" و فرمودند که "جنس میرحسین موسوی" با افرادی که بواسطه "تحریک دشمن" کارهایی می کنند "متفاوت" است.

موسوی در همان روز بیانیه ای را صادر می کند و در آن به صراحت اعلام می کند که : "ما به عنوان کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن پایبندیم اصل ولایت فقیه را یکی از ارکان این نظام می‌دانیم و حرکت سیاسی را در چارچوب‌های قانونی دنبال می‌کنیم."

در همان ساعت ها که این وقایع رخ می داد کاندیدای پیروز پیش از اعلام سلامت انتخابات توسط شورای نگهبان جشن پیروزی برگزار کرده بود و در سخنرانی اش خبری از "حفظ آرامش و متانت" نبود. احمدی نژاد در آن تجمع در سخنانی متناقض گفت : "در انتخابات ایران40 میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بوده اند. 
حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشه ها کاری می کنند بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت. 70میلیون ملت ایران و 40 میلیون شرکت کننده در انتخابات همه عزیزند، همه ملت ایرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست."

این سخنان کاملا تحریک آمیز بود. از یک سو 70میلیون ایرانی را محترم می شمرد در حالی که چند ثانیه قبل عده ای از همان 70 میلیون را "خس و خاشاک" خوانده است. خوب است به یاد بیاوریم هم فضای پر تنش آن روزها را و هم جماعتی که به هر دلیلی معترض بودند ، انصافا تعدادشان بیش از" چهار تا" بود.

بعد از انتشار گسترده ی این سخنرانی تحریک آمیز احمدی نژاد در آن فضای پر از تنش و التهاب جریان معترض بار دیگر آن آرامش پس از دیدار موسوی با رهبری را کنار گذاشت و امیدها برای حل مسالمت آمیز بحران کاهش یافت. 

شاید اگر کاندیدای پیروز تدبیر و آرامش را چاشنی عکس العملش در بعد از پیروزی کرده بود و همچنین میرحسین موسوی دچار لجاجت و عدم مدیریت جریان اعتراضات بعد از آن سخنرانی نمی شد وقایع 88 جور دیگری پیش می رفت.

3- آن جا صف آش نیست

در این سالهای پس از وقایع 88 حتما بارها شنیده اید که چرا سران جریان معترض که "سران فتنه" شان می خوانند در برابر تندروی هایی که در جریان آن حوادث رخ داد سکوت کردند و موضع نگرفتند و اعلام تبری نکردند. این موضوع که بارها هم گفته شده یک دروغ بزرگ است. در ادامه با هم چند نمونه از واکنش های میرحسین موسوی را نسبت به آن تندروی های می خوانیم.
ذکر این نکته ضروری است که اگر بگوییم برخی از این واکنش ها "صریح ، شفاف و به موقع" نبوده است کاملا حرف درستی است و این عدم صراحت و شفافیت یکی از خطاهای بزرگ سران جریان معترض در آن وقایع بوده است.

واکنشهای میرحسین موسوی نسبت به حمایت بیگانگان و خارج نشین های ضد انقلاب و نظام :

"خواسته شما هیچ ارتباطی با فعالیت گروه‌هایی که معتقد به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نیستند، ندارد. بر شماست که صفوف خود را از آنان جدا کرده و اجازه سوء استفاده از موقعیت کنونی را به آنان ندهید"

"اعتراض های ما تنها منعکس کننده یک خواست مستقل و به حق داخلی است که به مداخله دیگران، خوش آمد نمی گوید"

"ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد"

"دشمن خارجی بر آنست که مطالبات را به خوارج بیرون از نظام نسبت دهد. بر ماست که با رفتار و گفتار خود این توطئه شوم را خنثی نماییم"

واکنش میرحسین موسوی نسبت به اهانت به تصویر مرحوم امام :

"هیچ انسان منصف و مومنی به خود اجازه نمی دهد چنین اهانتی به عکس ایشان بکند... کسانی که به اینجانب محبتی دارند هرگز کوچکترین اهانتی به حضرت امام خمینی را جایز نمی دانند و حفظ حرمت امام را واجب می دانند ..... این کار یک اقدام ضدانقلابی بود"

واکنش میرحسین موسوی نسبت به حرمت شکنی در عاشورای 88 :

"ما بیزار از کسانی هستیم که بر عرف و اعتقادات دینی و ملی ملت خود احترام نمی گذارند…حرمت شکنی صورت گرفته مورد تایید ما نیست"

واکنش میرحسین موسوی نسبت به شعار های اقلیتی تندرو در روز قدس:

"هیچ کلمه‌ای که دوستی و برادری میان مردم را تحت تاثیر قرار دهد به بازسازی هویت و وحدت ملی ما نمی‌انجامد"

4- فراموش شدگان

 

1- قسمتی از نطق میان دستور حداد عادل در 8 آذر 1388 :

 

 

 

"... در حوادثی که پیش آمد[بعداز انتخابات] 37 نفر کشته شدند که البته مایه تاسف است و گفتنی است که از این 37 نفر 20 نفر بسیجی بودند ..."  http://bassiji.blogfa.com/post-36.aspx

 

 

 

 2- طبق اطلاعیه نیروی انتظامی در حوادث عاشواری 88 هفت نفر کشته شده اند. http://www.fardanews.com/fa/news/99248/%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%87-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%A7%D8%AC%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7

 

 

 

 ــ همانطور که می بینیداین تعداد کشته شدگان (42=7+37) نه از طرف معترضان اعلام شده که حضرات "با بصیرت" آن را در راستای "پروژه شهید سازی" اعلام کنند نه توسط رسانه های خارجی پس طبیعتا کسی این تعداد را تکذیب نخواهد کرد.

 

 

 

برای نهادهای امنیتی کشور که نقاط درخشانی مثل طراحی پیچیده برای دستگیری عبدالمالک ریگی ، ایجاد امنیت پایدار در کشور در منطقه ای پر از نا امنی و ... را در کارنامه ی خود دارند بسیار ناپسند است که با گذشت 7 سال از آن وقایع گزارش کامل و مدونی را از این 42 پرونده ی قتل ارائه نداده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۱
محمد ..

1- "50کیلو آلبالو" فیلم به شدت بی کیفیت و بدی است. اساسا فیلم نیست.

2- "50کیلو آلبالو" در مقیاس سینمای ایران فیلم بسیار پرفروش و پر مخاطبی است.

3-این جور که پیدا ست مخاطبانش هم از آن راضی هستند که هر روز تعدادشان بیشتر می شود.

4-اینکه چطور ممکن است فیلمساز خوب و باسوادی مثل مانی حقیقی که در کارنامه اش "کنعان" و "پذیرایی ساده" و حتی همین "اژدها وارد می شود" را دارد اینقدر بد فیلم بسازد از پرسش های بی جواب تاریخ سینمای ایران می تواند باشد.

5-"50کیلو آلبالو" سه ماه است که از اکرانش گذشته و تا چند روز دیگرمدت نمایشش در همین چند سانس باقی مانده هم تمام می شد.

6- "50کیلو آلبالو" توقیف می شود.

7-بله ، درست خواندید فیلمی که سه ماه است که از اکرانش گذشته و چند روز دیگر به شکل طبیعی با سینماها خداحافظی می کرد به دستور وزیر توقیف می شود.

8-ارشادنشینان منفعل دولت اعتدال فکرکردند حالا با این کار قهرمان مبارزه با "ولنگاری" می شوند و احسنتی خواهند شنید. زهی خیال باطل !

9-خداوند "خرده هوشی" به ارشادی ها بدهد و توانی به فیلمسازِ قصه ی ما که از هوش سرشارش استفاده کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۴۰
محمد ..

بواسطه ی جایگاه علمی و فقهی والای علامه جوادی آملی و هم چنین آموختنی هایی که از آثار و گفتار حضرت ایشان فرا گرفته ام برای نوشتن این چند خط مردد بودم تا اینکه مانند همیشه فرمایشی از فرمایشات گوهربار حضرت امیر (ع) به مدد آمد :" انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال"

 

حدود یک ماه پیش بود که آیت الله جوادی آملی در دیداری از لزوم توجه به نفوذ دشمن و جلوگیری از آن سخن گفتند و بی توجهی به این موضوع را نشانه ای از بی غیرتی خواندند. سخنی بسیار متین و به جا.

این بزرگوار در همین سخنان از لفظی استفاده کردند که از نظر فقهی کلمه ای شناخته شده است و معنایی شبیه به بی غیرتی می دهد. این لفظ به مذاق یک جریان خوش آمد و کلمه ای جدید را پیدا کردند تا در کنار کلمه هایی مثل "فتنه گر" و "نفوذی" و ... جریان مقابلشان را با آن بنوازند. طنز ماجرا این جاست که این جریان همان جریانی است که در وقایع 88 برابر دفاتر مراجعی از جمله حضرت آقای جوادی آملی تجمع می کردند و با تندگویی آن ها را به داشتن بصیرت فرا می خواندند یا در سالهای اخیر هر گاه مراجع معظم از دولت مستقر تعریف کنند یا نسبت به دولت محبوب آنها نقدی را مطرح کنند با عتاب همین جریان مواجه می شوند.

 

هرج و مرج بوجود آمده تا آن جا پیش رفت که یک منتقد سینمایی هم در برنامه ی تلویزیونی با چند میلیون بیننده برای نقد یک فیلم از این لفظ استفاده کرد.

 

 پاسخ همه ی استفاده کنندگان از این کلمه هم در برابر اعتراض دیگران و دعوت به ادب این است که آیت الله جوادی آملی چنین گفته اند وشما دارید با عالِم دین مخالفت می کنید.

 

اطلاعیه ی دفتر آقای جوادی آملی هم کمکی به سر و سامان دادن به این وضعیت نکرد و این جور که پیداست باید خود حضرت ایشان به میدان بیایند و این جماعت را از جهل به در آورند.

 

در فرهنگ خودمان ضرب المثل جالبی داریم که می گوید "هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد". آن لفظ شاید در فقه مفهومی باشد که به راحتی به کار گرفته می شود اما آیا چنین کلمه ای در بین عموم مردم هم این چنین است یا یک دشنام رکیک به حساب می آید؟ از بزرگواری که در جریان حرمت شکنی عاشورای 88 که بسیاری دچار احساسات شده بودند هم از مدار انصاف خارج نشد و حکیمانه ترین موضع را گرفت بسیار بعید بود که بدون توجه به عواقب استفاده از چنان لفظی آن را به کار ببرند.

 

از زاویه ای دیگر هم می توان به این موضوع نگریست و آن اینکه متاسفانه در جامعه ی ایرانی فحاشی و بد دهنی تبدیل به یک عارضه ی همه گیر شده و به شدت عمومیت پیدا کرده است . در چنین وضعیتی اگر مردم ببینند بزرگان دین و نظام از الفاظی استفاده می کنند که ناشایست است نتیجه اش تعمیق بیش از پیش این عارضه ی اجتماعی خواهد بود که گفت :  "الناس علی دین ملوکهم"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۴۰
محمد ..

دوران 18ماهه ی مدیریت سرافراز بر صداوسیما بواسطه ی عداوت آشکار با دولت روحانی توسط رسانه های حامی دولت یکسره سیاه و منفی قلمداد می شود. این نگاه در حوزه ی عملکرد سیاسی این سازمان چندان هم غیر واقعی و اغراق آمیز نیست اما این دوران کوتاه نقاط قوتی هم داشت که در کمال تعجب در روزهای اولیه ی حضور رییس جدید آفرینندگان آن نقاط قوت و مثبت کارنامه ی 18ماهه ی سرافراز از کارشان کنار گذاشته شدند و استعفایشان دادند. دو مدیر موفقی که با نوآوری هایشان و همراه کردن افرادی کاربلد در کنارخود توانسته بودند دو شبکه ای که رسما مرده بودند و برفک پخش کردن به جای برنامه هایشان هیچ تفاوتی ایجاد نمی کرد را به معنای واقعی کلمه احیاء کنند.

 

غلامی در شبکه ی 4 با گرد هم آوردن برنامه سازان موفق در حوزه های مختلف که یا در شبکه های دیگر به دلایل مختلف امکان ادامه ی برنامه سازی شان نبود یا کمتر کار می کردند برنامه های جذابی را تدارک دید که هر کدامشان علاوه بر اینکه برای آنان که در آن حوزه ها علاقه مندی هایی داشتند جذاب بود دیگران را هم سرگرم می کرد ؛ منصور ضابطیان در حوزه ی فرهنگ و هنر با برنامه ی "100برگ" ، برادران صفاریان پور در حوزه ی دانش با برنامه ی "چرخ" ، علی درستکار در حوزه ی معارف با برنامه ی "سیم و زر" ، امیر دبیری مهر در حوزه ی اندیشه با برنامه ی "زاویه" و همین طور برنامه های شبانه ای که به نقد حوزه های مختلف عرصه ی فرهنگ و هنر می پرداخت ، همه و همه با تدبیر غلامی اتفاق افتاد. مدیری که در همان روزهایی که صحبت از حضور رییس جدید جدی شد مجبور به خداحافظی گردید. البته او در زمان سرافراز هم تحت فشار معاونت سیما بود که با همراهی رییس وقت صداوسیما به کارش ادامه داد.

 

سرنوشت تاجیک در شبکه مستند هم مثل مدیر شبکه 4 بود. او توانست شبکه ای که شاید خیلی ها نامش را هم نشنیده بودند را با آوردن مستندسازان کشور در کنار خود و همچنین نگاهی باز نسبت به گذشته و با پخش مستندهایی جذاب و برنامه هایی مثل "مجله تصویری فیلم کوتاه" سر زبان ها بیندازد و مستند سازان را به دیده شدن آثارشان در تلویزیون امیدوار کند اما او هم مجبور به خداحافظی شد تا آنان که دو نقطه ی قوت اصلی دوران سرافراز را باعث شده بودند کنار گذاشته شوند.

 

نکته ی بامزه اش اینجاست که با آمدن سرافراز هم علی عسگری بعنوان کسی که توانسته بود با تبدیل آنالوگ به دیجیتال پایه گذار یکی از نقاط قوت دوران مدیریت ضرغامی در صداوسیما باشد هم برکنار شده بود و انگار این یک رسم در مدیریت است که مدیران جدید در اولین اقدام نقاط قوت مدیران سابق را هدف قرار دهند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۱۸
محمد ..

جریان اصلاحات در انتخابات84 بدون احتساب آراء هاشمی هم حدود 10/5 میلیون رای داشت و اگر به کاندیدای واحد رسیده بودند یا مثلا بر روی هاشمی توافق می کردند نه از احمدی نژاد خبری بود و نه از دولت مهرورزش. اما توهمات و خودخواهی ها و موضوعاتی دیگر باعث شد که این جریان سیاسی در آن انتخابات از رسیدن به کاندیدای واحد باز بماند و با وجود داشتن آراء بالا ولی پراکنده شکست بخورد. در انتخابات92 جریان اصلاحات به خوبی از آن واقعه تاریخی درس گرفت و بر روی کاندیدایی که رای بالاتری داشت توافق کردند و محمدرضا عارف یکی از درست ترین تصمیمات دوران فعالیت سیاسی اش را گرفت. تصمیمی که یکی از ارکان موفقیت حسن روحانی در آن انتخابات بود.

 

انتخابات94 و ترکیبی که وارد مجلس شد شباهت بسیاری به مجلس پنجم دارد اما نکته ای از آن شبیه مجلس ششم است.

 

در مجلس ششم که با موفقیت چشمگیر جریان اصلاحات در تصاحب کرسی های مجلس همراه بود منتخبان مردم می توانستند به سادگی فرد تندرویی مثل محمدرضا خاتمی یا بهزاد نبوی را بعنوان رییس مجلس انتخاب کنند اما اکثریت این حریان سیاسی این تدبیر را برگزیدند که فرد معتدلی مثل مهدی کروبی را بعنوان رییس مجلس ششم انتخاب کنند. با این انتخاب هم امکان رایزنی بیشتری بین اصلاح طلبان و نهادهای قدرت در نظام سیاسی فراهم شد و هم با اعتدال گرایی ها و مصلحت اندیشی های کروبی (فارغ از درست یا غلط بودنشان) تا چند روز آخر از جنجال های بیهوده جلوگیری شد.

 

جریان اصلاحات می توانست از آن تجربه درس بگیرد و با جریان اکثریت راه یافته به مجلس به این توافق برسد که علی لاریجانی رییس مجلس باشد و نایب رییس اول هم محمدرضا عارف. چنین توافقی فواید بسیاری داشت : هر دو نفر با رای بالا و تقریبا با چیزی شبیه اجماع برگزیده می شدند، نماد خوبی از همکاری و اتحاد میانه روها در مجلس بود ، شکست در رقابتی که پیشاپیش پیروزش مشخص بود نصیب عارف نمی شد، امکان رسیدن به توافق هایی در موضوعات دیگری که پیش خواهد آمد را راحت تر فراهم می کرد و ...

   

اما جریان اصلاحات این بار به جای حرکت بر مدار عقل دوباره دچار توهمات هشتاد و هشتی اش شد و آنقدر گفت که "آش می دهند" که خودش هم باورش شد. در حالی که کاملا مشخص بود که معنای اکثریت بودن فهرست ائتلافی "امید" در مجلس دهم به هیچ وجه به معنای در اکثریت بودن جریان اصلاحات در این مجلس نیست.

 

عارف و یارانش این نکته ی ساده را درک نکردند و نسبت به تجربه انتخاب رییس مجلس ششم در سال 79 هم بی توجهی کردند و نتیجه اش ورود به رقابتی شد که عدم رای آوری در آن کاملا قابل پیش بینی و مشهود بود. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۳
محمد ..


چند خطی که در ادامه می آید در ظاهر به موضوعی فوتبالی اختصاص دارد اما در واقع نوعی از تبعیض آشکار است که در حوزه های مختلفی مانند آن را می شود دید : تبعیض بین قوی و ضعیف.

سیدمهدی رحمتی که از ستون های تیم استقلال است بر اساس قوانین دو بازی محروم می شود. لیگ برتر تمام شده است و این تیم هم به فینال جام حذفی صعود کرده. طبق ماده 13 آیین نامه انضباطی فدراسیون فوتبال "اگر با شروع محرومیت مسابقات نیز به اتمام برسد محرومیت فرد در فصل آتی یا مسابقات رسمی دیگری که همچنان جاری است و فرد خاطی در آن شرکت دارد اعمال می شود"

در نتیجه کاملا واضح است که این بازیکن باید در دیدار برابر ذوب آهن در فینال رقابت های جام حذفی ("مسابقات رسمی دیگری که همچنان جاری است ") از همراهی تیمش محروم شود اما در کمال تعجب کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال در تبعیضی آشکار با تفسیری عجیب و غریب اعلام می کند که این حکم در دوره ی بعدی مسابقات لیگ برتر اجرا شود.

مسئولانی که چنین تصمیمی گرفته اند خوب است به این سوال فکر کنند که اگر این ماجرا برعکس بود و بازیکنی از ذوب آهن مثلا مهدی رجب زاده در این موقعیت قرار می گرفت هم باز این رفتارهایی که خلاف بیّن قانون است را مرتکب می شدند یا این تفاسیر شاذ فقط برای اقویاء کاربرد دارد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۴۹
محمد ..




در این پست کاری به اینکه این بزرگوار به بهانه های مختلف دو سال قبل از شروع انتخابات سفرهای تبلیغاتی اش را شروع کرده و سران جریان مقابلش با انواع محدودیت ها روبرو هستند ندارم. به این که با لفظ "نوکران اکبر" به روحانی و هاشمی و خیلی های دیگر هم توهین می کنند هم کاری ندارم. به این که بالاخره "اردوکشی خیابانی" کار خوبی است یا کار بدی است یا فقط برای عده ای بد است و برای عده ای خوب هم کاری ندارم. به این که آنان که به این جمعیت های کم یا زیادی که به استقبال این آقا می آیند دلخوشند خوب است یاد بگیرند که ملاک "اکثریت - اقلیت" که در همه جای دنیا صندوق های رای است هم کاری ندارم. بهانه ی نوشتن این پست این است که حضراتِ دلواپسِ همه چیز کی قرار است دلواپس دین مردم شوند که به این راحتی به بازی گرفته می شود؟ به این کلمه ها دقت کنید : فاطمی دلان ، دشمنان حیدر ، مخالفان رهبر. "دو قطبی سازی" و "شقه شقه کردن" جامعه معنایی جز همین دارد که همراهان رییس جمهور سابق را فاطمی بنامند و دیگران را دشمنان حیدر و مخالفان رهبر؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۳
محمد ..



از هر زاویه ای که به انقلاب 57 مردم ایران بنگریم قطعا یکی از دلایل وقوع آن را محدودیت های شدید سیاسی رژیم شاه بر منتقدانش خواهیم دانست. در نتیجه یکی از آرمان هایی که رهبران انقلاب و مردم به دنبال آن بودند بسط و گسترش آزادی های سیاسی بوده است.

 

مدت زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که جنگ بر کشور تحمیل شد و طبیعتا در شرایط جنگی بسیاری از آزادی های سیاسی در هر نظامی محدود خواهد شد چه برسد به نظام نوپایی مثل جمهوری اسلامی.بعد از دوران جنگ و روی کار آمدن دولت سازندگی آنچه که برای هاشمی و دولتش در اولویت اصلی بود سر و سامان دادن به ویرانی های به جا مانده از جنگ بود و انی نگاه افراطی نسبت به سازندگی و بی توجهی مطلق به آزادی های سیاسی باعث آن شد که مدت زمان بی توجهی به این بخش از آرمان های انقلاب به دو دهه برسد.

 

در چنین شرایطی سید محمد خاتمی با همراهی یارانش با پر رنگ کردن همین وجه مغفول مانده از آرمان های انقلاب خود را بعنوان کاندیدای ریاست جمهوی معرفی کرد و در هر دو دوره هم با رای بسیار بالایی به پیروزی رسید.

 

غرض از این نوشته نه یادآوری تاریخ که بیان نکته ای است که کمتر به آن توجه شده است.

 

اگر 2 خردادی وجود نداشت و همان غفلت طولانی نسبت به آزادی های سیاسی ادامه پیدا می کرد به واقع چه سرنوشتی در انتظار نظام جمهوری اسلامی بود؟

 

شرایطی که الان در آن هستیم قطعا رضایت بخش نیست اما حداقلش این است که یک جریان سیاسیِِ درون نظام وجود دارد که عملکرد مسئولین را با آرمان هایی مثل "آزادی و جمهوری" بسنجد. و آن واقعه ای که این جریان را آفرید 2 خرداد 76 بود.

 

 جریانی که از 2 خرداد 76 آغاز شد ، فراز و فرود های بسیاری را تجربه کرد ، با محدودیت های بسیاری مواجه شد ، در درون خودش دچار تندروی هابی نابخشودنی شد ، اما با همه ی این بالا و پایین شدن ها به دو دلیل هم چنان مانا و زایا ست.

 

دلیل اول، پشتوانه ی عظیم مردمی است و این پشتوانه هر روز که می گذرد بواسطه ی افزایش آگاهی مردم بیشتر هم خواهد شد (البته به شرط عملکرد درست این جریان) و دلیل دوم، همان غفلت دو دهه ای حاکمیت نسبت به مقوله ی آزادی های سیاسی است که در جریان اصولگرا ادامه دارد و این جریان سیاسی – اندیشه ای از همین غفلت جریان مقابل خود استفاده می کند تا با وجود همه ی محدودیت هایی که هست فعالیتش را ادامه دهد و بر وقایع مختلف اثرگذار باشد.

 

بر آنم که 2 خرداد 76 دمیدن روحی تازه بر کالبد خسته ی جمهوری اسلامی بود و باعث این شد که آرمان های انقلاب 57 مردم ایران احیا شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۷
محمد ..