حالا بعد از گذشت سه سال از انتخاب مردم در سال 92 زمان خوبی است برای سنجش عملکرد حسن روحانی و دولتش. این سنجش می تواند در سه حوزه ی اقتصاد ، سیاست و فرهنگ انجام گیرد.
1- اقتصاد.
برای آن که عملکرد اقتصادی دولت ها را بسنجیم پیش از هر کاری باید به مبنایی مشترک برسیم. اینکه برای فردی ملاک این سنجش "جیب مردم" باشد ، برای آن دیگری جیب خودش و اطرافیانش و برای نفر سومی آمارهای رسمی راه را برای بررسی علمی عملکردها خواهد بست. فکر می کنم منطقی ترین و علمی ترین مبنا برای چنین سنجشی آمارهای رسمی باشد.
در حوزه ی اقتصاد سه شاخص تورم ، نرخ رشد اقتصادی و نرخ بیکاری می تواند نشانگرها خوبی برای بررسی عملکرد یک دولت در این حوزه باشد.
نرخ تورم در آغاز به کار این دولت حدود 40 درصد را نشان می داد و حالا با گذشت سه سال به حدود 10 درصد رسیده است. در شاخص نرخ رشد در سال 91 نرخ رشد اقتصادی به حدود منفی 7 رسیده بود و این عدد در سال 94 به مثبت یک رسیده است و در بدبینانه ترین پیش بینی ها هم نرخ رشد برای سال 95 حداقل 4 درصد خواهد بود. نرخ بیکاری هم در شرایط فعلی در قیاس با آغاز به کار دولت تغییر چندانی نکرده است و همچنان وضع، بحرانی است.
نکته ی بسیار مهمی که در بررسی کارنامه ی اقتصادی دولت باید همواره مورد توجه آقای رییس جمهور و همراهانشان باشد - که معمولا هم از آن غفلت شده- بیان صریح این موضوع به مردم است که : نرخ تورم 10 درصدی و نرخ رشد 4درصدی وضعیت بسیار بدی است. در این که چنین عملکردی در مقایسه با فاجعه ای که تحویل گرفته شده یک کارنامه ی درخشان است شکی نیست اما آقای رییس جمهور باید با مردم صریح باشند و همواره این نکته را یادآوری کنند که نرخ تورم ده درصد در دنیای امروز معنایش فاجعه ی اقتصادی است یا نرخ رشد 4-5 درصد که احتمالا در زمستان 95 می خواهند برایش جشن بگیرند با توجه به ظرفیت های کشور نرخ رشد پایینی است.
اگر این صراحت در کلام روحانی باشد آنگاه برای مردم این ابهام پیش نمی آید که چرا آن چه می بینند با این آمارهای شیرین فاصله دارد.
اما درباره ی نرخ بیکاری اوضاع پیچیده تر از این حرفهاست. قبل از هر کاری باید به این فکر کنیم که چه شد که به این بحران رسیدیم تا از تکرارش در آینده جلوگیری کنیم. آن هنگام که دانشگاه ها مثل قارچ روی زمین می روییدند و به جای آموزشِ مهارت به فکر فروش مدرک و دانشجوی پولی بودند (حقیر، خود از دانشجویان همین جور دانشگاه ها هستم بنابراین خدای ناکرده قصد بی احترامی ندارم) و احمدی نژاد و هاشمی برای کم کردن روی طرف مقابل مشغول تکثیر بی حساب و کتاب دانشگاه پیام نور و آزاد بودند حضرات تصمیم گیر باید امروز را می دیدند که حالا کشور مانده است و لشکر میلیونی مدرک به دست های بیکار. برای علاج این درد چاره ای جز رسیدن به نرخ رشد هشت درصد و استمرار آن نداریم و برای رسیدن به چنین نرخ رشد مستمری چاره ای جز سرمایه گذاری های چند ده میلیون دلاری در هر سال نیست. طبیعتا این حجم از سرمایه همه اش در داخل تامین نمی شود و بخشی از آن باید از طریق سرمایه گذاری خارجی تامین گردد.
چنین درمانی زمانی طولانی را می طلبد و خوب است آقای رییس جمهور با مردم صریح باشند و بگویند که نه تنها در این دولت که حتی هیچ معجزه گر دیگری تا دو دولت آینده هم نمی تواند کشور را از این بحران نجات دهد و همه باید به یاد داشته باشیم که برای حل این معضل در صورت انتخاب مسیر درست هم مسیری بسیار طولانی در پیش داریم.
2- سیاست.
الف) سیاست خارجی.
سیاست خارجی دولت روحانی به مذاکرات هسته ای و برجام گره خورده است و اتفاقا یکی از دلایل رای مردم به او امیدشان برای حل پرونده ی هسته ای بود. امیدی که خوشبختانه ناامید نشد و تبدیل به درخشان ترین نقطه ی کارنامه روحانی شد. اما در این حوزه هم لازم است که آقای رییس جمهور با مردم صریح باشند به این معنا که به مردم بگویند که ایده ی دولتش درباره ی نوع همکاری با قدرت های جهانی در خصوص مسائل منطقه چیست و آنچه طبق قانون اساسی موظف به اجرایش است کدام است. آنگاه مردم راحت تر قضاوت خواهند کرد که کدام روش بیشتر در راستای منافع ملی است. مثلا این که روحانی و همراهانش این نظر را دارند که می شود در خصوص مسائل منطقه بواسطه ی آنکه ایران دست بالا را دارد امتیازهای خوبی از طرف های مقابل گرفت اما آنچه به آنها ابلاغ می شود "ممنوع بودن مذاکره" با طرف اصلی ماجراست. یا درباره ی برجام کاملا روشن است که روحانی و تیم همراهش معتقدند که برای بهره مند شدن از همه ی ظرفیت های برجام و رفع تحریم ها نباید در کشور رفتارها و گفتارهای در تضاد با روح برجام که همکاری و تعامل است رخ دهد اما در عمل برخی وقایع خلاف این خواسته ی آن هاست. آقای رییس جمهور با مردم صریح باشند و موانع این چنینی بر سر راه دولت را برای مردم بگویند. این عدم صراحت در آینده بیش از همه به ضرر شخص حسن روحانی است.
ب) سیاست داخلی.
عملکرد دولتی که قرار بود با تدبیرش امید بیافریند در این حوزه ، هم قصه ی پر غصه ای است و هم ماجرایی غریب.
از یک سو جماعتی از ابتدای دولت کارشان این است که با ذره بین بگردند تا فلان مقام محلی باقی مانده از دولت سابق را پیدا کنند و با فشار بر وزارت کشور از گردونه خارجش کنند و از سوی دیگر جماعتی هستند که عملکرد وزیر کشورِ اصولگرای دولت روحانی هم برایشان قابل تحمل نیست. از این جهت می توان شرایط پر فشار رحمانی فضلی را درک کرد، آن هم در دولتی که هدفش را جلب رضایت معتدلین دو جناح قرار داده است. اما غیر از این موضوع که حاصلش گاه انفعال وزارت کشور شده است موضوع مهمتری هم در سیاست داخلی ایران بعد از وقایع 88 بوجود آمده و آن هم حصر سران جریان معترض به انتخابات88 است. از وعده های حسن روحانی به مردم در انتخابات92 تلاش برای رفع این محدودیت ها بود. خوب است آقای رییس جمهور با مردم صریح باشند و بگویند در این زمینه چه اقداماتی را انجام داده اند. شاید این صراحت برخی را ناراحت کند اما حداقل فایده اش این است که مردم موافقان و مخالفان رفع حصر را بیش از پیش خواهند شناخت و برچسب انفعال بر پیشانی دولت نمی خورد. البته توقع صراحت در این موضوع از شخصی که مشی رفتاری اش در همه ی سالهای سیاست ورزی اش مشی نجیبانه ای است شاید توقع زیاده از حدی باشد لکن عدم صراحت در این جا هم باز به ضرر خود اوست.
3- فرهنگ.
وزارت ارشاد بعنوان پیشانی عملکرد دولت در این حوزه به معنای واقعی کلمه مجمع الجزایری اداره می شود و نابسمان ترین وزارتخانه ی دولت روحانی است. از یک سو در این وزارتخانه با عملکرد مثبت و امید آفرین (نسبت به گذشته) ایوبی و مرادخانی و تا حدودی انتظامی روبروییم و از سوی دیگر با نشست های خبری سخنگوی وزارت ارشاد. نشست هایی که طبیعتا در آن مواضع وزارت مطرح می شود. مواضعی کاملا ناامید کننده که در آن هیچ نشانی از برنامه ها و وعده هایی که روحانی با بیانشان از مردم رای گرفته است دیده نمی شود. آقای وزیر هم پاندول وار روزهای زوج به سبک سخنگویش صحبت می کند و روزهای فرد با معاونانش همراه است.
خوب است آقای رییس جمهور این بار پیش از مردم با وزیرشان صریح باشند و برای او این موضوع ساده را روشن کنند که برنامه ها و وعده های دولت در این حوزه چیست. این که در این حوزه با سازمان ها و نهادهایی موازی ، خارج از دولت اما با پول بیت المال روبرو هستیم که بیش از هشتاد درصد بودجه های حوزه ی فرهنگ را مصرف می کنند و معمولا هم بیش از آنکه درباره ی عملکردشان توضیح بدهند از عالم و آدم پرسشگر و طلبکارند هم می تواند از موضوعات جذابی باشد که اگر آقای رییس جمهور علاقه ای به صراحت داشتند می توانند با مردم صریحا مطرح کنند.