عارف92 ، عارف95 ؛ درس گرفتن از تاریخ ، بی توجهی به تاریخ.
جریان اصلاحات در انتخابات84 بدون احتساب آراء هاشمی هم حدود 10/5 میلیون رای داشت و اگر به کاندیدای واحد رسیده بودند یا مثلا بر روی هاشمی توافق می کردند نه از احمدی نژاد خبری بود و نه از دولت مهرورزش. اما توهمات و خودخواهی ها و موضوعاتی دیگر باعث شد که این جریان سیاسی در آن انتخابات از رسیدن به کاندیدای واحد باز بماند و با وجود داشتن آراء بالا ولی پراکنده شکست بخورد. در انتخابات92 جریان اصلاحات به خوبی از آن واقعه تاریخی درس گرفت و بر روی کاندیدایی که رای بالاتری داشت توافق کردند و محمدرضا عارف یکی از درست ترین تصمیمات دوران فعالیت سیاسی اش را گرفت. تصمیمی که یکی از ارکان موفقیت حسن روحانی در آن انتخابات بود.
انتخابات94 و ترکیبی که وارد مجلس شد شباهت بسیاری به مجلس پنجم دارد اما نکته ای از آن شبیه مجلس ششم است.
در مجلس ششم که با موفقیت چشمگیر جریان اصلاحات در تصاحب کرسی های مجلس همراه بود منتخبان مردم می توانستند به سادگی فرد تندرویی مثل محمدرضا خاتمی یا بهزاد نبوی را بعنوان رییس مجلس انتخاب کنند اما اکثریت این حریان سیاسی این تدبیر را برگزیدند که فرد معتدلی مثل مهدی کروبی را بعنوان رییس مجلس ششم انتخاب کنند. با این انتخاب هم امکان رایزنی بیشتری بین اصلاح طلبان و نهادهای قدرت در نظام سیاسی فراهم شد و هم با اعتدال گرایی ها و مصلحت اندیشی های کروبی (فارغ از درست یا غلط بودنشان) تا چند روز آخر از جنجال های بیهوده جلوگیری شد.
جریان اصلاحات می توانست از آن تجربه درس بگیرد و با جریان اکثریت راه یافته به مجلس به این توافق برسد که علی لاریجانی رییس مجلس باشد و نایب رییس اول هم محمدرضا عارف. چنین توافقی فواید بسیاری داشت : هر دو نفر با رای بالا و تقریبا با چیزی شبیه اجماع برگزیده می شدند، نماد خوبی از همکاری و اتحاد میانه روها در مجلس بود ، شکست در رقابتی که پیشاپیش پیروزش مشخص بود نصیب عارف نمی شد، امکان رسیدن به توافق هایی در موضوعات دیگری که پیش خواهد آمد را راحت تر فراهم می کرد و ...
اما جریان اصلاحات این بار به جای حرکت بر مدار عقل دوباره دچار توهمات هشتاد و هشتی اش شد و آنقدر گفت که "آش می دهند" که خودش هم باورش شد. در حالی که کاملا مشخص بود که معنای اکثریت بودن فهرست ائتلافی "امید" در مجلس دهم به هیچ وجه به معنای در اکثریت بودن جریان اصلاحات در این مجلس نیست.
عارف و یارانش این نکته ی ساده را درک نکردند و نسبت به تجربه انتخاب رییس مجلس ششم در سال 79 هم بی توجهی کردند و نتیجه اش ورود به رقابتی شد که عدم رای آوری در آن کاملا قابل پیش بینی و مشهود بود.