نظرگاه

به نام آنکه اگر کوه ایستاده ز اوست / به نام حضرت حیدر به نام حضرت دوست

نظرگاه

به نام آنکه اگر کوه ایستاده ز اوست / به نام حضرت حیدر به نام حضرت دوست

بسم الله.

زمانه بر سر جنگ است
یا علی مددی
مدد ز غیر تو ننگ است
یا علی مددی


در این وبلاگ از سیاست خواهم نوشت و نقد خواهم کرد مسئولین و فعالان سیاسی را بر اساس آرمان های انقلاب. آرمان هایی که در فریاد ها و اعتراض های پدران و مادران ما در انقلاب57 هویداست. استقلال آزادی جمهوری اسلامی.
دوست تر می دارم که نظرات شما دوستان را هم ببینم در نقد نقدهایم و فضایی پر از گفت و گو در اینجا بوجود بیاوریم.


mohammad.nazargah@yahoo.com

http://nazargah1367.blogfa.com/ (نظرگاه در بلاگفا)

https://www.facebook.com/mohammad.tavakoli.10420

https://twitter.com/tavakoli1367

۱۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

از بامدادان تا شامگاهان دیروز همه ی بخش های خبری (به استثناء شبکه ی خبر) چنین خبر رسانی کرده اند که سخنگوی کاخ سفید گفت : "محدودیت های عمده (تحریم) در تجارت با ایران همچنان پا برجاست" 


در حالیکه او گفته است : "محدودیت های عمده (تحریم) برای صنایع امریکایی در تجارت با ایران همچنان پا برجاست"

 

به همین سادگی "صنایع امریکایی" را از خبر اصلی حذف می کنند و به خورد ملت می دهند.به خیالشان در دورانی که هر فرد یک رسانه ی بالقوه است می شود با این بازی ها سر مردم را کلاه گذاشت.


آن چه سخنگوی کاخ سفید مطرح کرده مربوط به تحریم های اولیه است که هیچ کدام از تیم های مذاکره کننده ی ایران (نه لاریجانی و تیم همراهش ، نه جلیلی و تیم همراهش و نه ظریف و تیم همراهش) از اساس ماموریتی برای رفع آن ها نداشته اند. و اگر بر فرض محال چنین ماموریتی هم به آن ها داده می شد بواسطه ی اینکه مذاکره در موضوعات غیر هسته ای ممنوع اعلام شده بود امکان تحققش وجود نداشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۰۲
محمد ..

بخش سوم : فرهنگ.

در سخنانتان برای چندمین باردستگاه های فرهنگی را دعوت کرده اید به نوعی تبعیض به سود یک جریان خاص فرهنگی که نامشان را "حزب اللهی و مومن و انقلابی" می نهید و همچنین آنان را گروه هایی "خودجوش" خوانده اید.

در این بیان هم نوعی تناقض وجود دارد. اگر این جریان فرهنگی "خودجوش" است و از سوی مردم حمایت می شود و زیستش در متن مردم تعریف می گردد پس دیگر چه نیازی به دعوت از دستگاه های دولتی برای کمک های خاص مالی و معنوی به آنهاست؟ و اگر این جریان فرهنگی محتاج است به کمک های دستگاه های دولتی و حاکمیتی چگونه نامشان "خودجوش" است؟

موضوع قابل ذکر بعدی درباره ی این فراز از سخن جنابتان این است که آیا نباید از تجربه کردن چنین تبعیض هایی درس گرفت؟ در هشت سال دولت سابق که شاهد اوج این مدل از تبعیض به سود یک جریان خاص در عرصه ی فرهنگ بودیم نتیجه اش چه شد؟ چند درصد از اهالی فرهنگ آن شکل مدیریت را می پسندند؟ آیا آن جور حمایت های مالی و معنوی که نام اصلی اش همان رانت است در نهایت حتی به سود همین "جریان مومن و انقلابی و حزب اللهی" در عرصه ی فرهنگ بود چه برسد به دیگران؟ بهتر نیست که حاکمیت فضا را برای همه ی آنان که می خواهند ذیل قانون کار کنند فراهم آورد و انتخاب اصلی را بر عهده ی مردم بگذارد؟ حتی اگر با چنین نگاهی هم همراهی و همدلی وجود ندارد حداقلش این است که از وزارت ارشاد دولتی که رییسش وعده ی حذف این جور تبعیض ها را به مردم داده است توقع نداشته باشیم که چنین رفتارهای خطایی را مرتکب شود. دیگر دستگاه های فرهنگی و نظامی منتسب به حاکمیت مشغول اعمال این نظرتان هستند پس می شود اجازه داد که وزارتخانه ای که بودجه اش درصد اندکی از بودجه ی فرهنگی کشور را شامل می شود و در کمال تعجب باید ده ها برابر دیگر نهادهای موازی عرصه ی فرهنگ به عالم و آدم پاسخگو باشد برنامه هایی را که اکثریت به آن رای داده است را اجرایی کند.

نکته ی دیگر هم این است که وقتی جماعتی را "مومن و انقلابی و حزب اللهی" می نامید معنای غم انگیزش این است که دیگران "منافق و ضد انقلاب و حزب الشیطان" هستند. به واقع چنین دو گانه سازی هایی در سطح جامعه کاری مفید است؟

بخش چهارم : دو پیشنهاد و یک سوال.

در پایان این نامه هم دو پیشنهاد و یک سوال را تقدیم می کنم.

یکم. بیانات حضرت عالی بسیار بسیار شبیه مقالات و یادداشت های روزنامه ی کیهان و رسانه هایی مانند آن شده است و این موضوعی است غم انگیز. دلیلش هم کاملا روشن است. تیم مشاوران جناب عالی در حوزه های مختلف از یک جریان خاص انتخاب شده اند و از خرداد 88 به بعد این وضعیت بدتر هم شده است. پیشنهاد نخستم این است که تجدید نظری در تیم های مشورتی تان در حوزه های مختلف بفرمایید و در کنار مشاوران فعلی افرادی از جریان های سیاسی – اندیشه ای دیگر هم برگزینید.

دوم. همانطور که مطلعید ضامن دوام و قوام یک نظام مشروع سیاسی احترام به خواست و نظر اکثریت است. برای فهم اینکه خواست اکثریت چیست هم بهترین راه مراجعه به صندوق های رای است. بهتر است یک بار دیگر با عینک خواست اکثریت هم به بیانات یکم فروردین تان نگاهی بیندازید و نسبت آن را با نظرات اکثریت بسنجید.

و اما سوال :

این پرسش بر خلاف دیگر سوالات این نامه از جنس "استفهام انکاری" نیست و به واقع علاقه مند به دانستن پاسخش هستم. در قسمتی از بیانات آن روزتان جماعتی که اگر بخواهیم در سطح جامعه ی ایرانی بسنجیمشان در اقلیت محض هستند در اعتراض به دولت شعارهایی سر دادند و شما در عتابی ملایم آنان را به همدلی با دولت فراخواندید. سوال مشخص حقیر این است که سخنان حضرت عالی طی این دو سه سال اخیر تا چه حد همدلانه بوده است؟

"من اگر زبانم آتش ، همه شعله های سرکش"

 همه اش برای این است که شما را دوست دارم     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۴۸
محمد ..

بخش دوم : اقتصاد.


از "اقتصاد مقاومتی" فرمودید و از اثرات مثبتش در صورت اقدام و عمل مسئولان ، به قرارداد اخیر خرید هواپیما اشاره ای داشتید و فرمودید فلان درصد از این قیمت اگر در صنایع داخلی هواپیمایی خرج می شد استفاده اش بیشتر است ، از رکود حاکم بر بازار و اقتصاد گلایه کردید و بعنوان مثال از اینکه شصت درصد از امکانات تولید معطل است گفتید ، از استفاده ی دولت از نظرات منتقدان اقتصادی نیز فرمودید.

درباره ی "اقتصاد مقاومتی" : اگر این مفهوم را سیاسی و جناحی نکنیم به سود همه است ، اگر برای همه جا بیندازیم که اقتصاد مقاومتی معجزه نیست که در عرض یک سال بشود " گرانی را مهار کرد" و معضل چند ساله ی رکود را هم حل کرد نفعش بیشتر است ، اگر بدانیم که با نرخ رشد کمتر از 6 درصد و تورم دو رقمی صحبت از مقاوم شدن اقتصاد و عدم ضربه پذیری نسبت به تکانه های خارجی یک شوخی است به واقعیت نزدیک تر است ، اگر علم اقتصاد را به بازی نگیریم و اجازه دهیم چرخ دوباره اختراع نشود راهمان برای مقاوم سازی اقتصاد هموارتر است.

درباره ی قرار داد اخیر خرید هواپیما : اگر چنین سخنی را ما عوام گفته بودیم چندان عجیب نبود چون دلیل ندارد که همه ی اخبار را دنبال کنیم حتی اگر چند ده بار هم درباره اش در بخش های مختلف خبری و برنامه های گوناگون و رسانه های مختلف توضیح داده شده باشد. اگر منتقدان دولت هم چنین گفته بودند اصلا عجیب نبود چون علی الاصول صدای دولتی ها را و توضیحاتشان را نشنیده می گیرند اما شنیدن چنین سخنی از حضرت عالی بسیار غریب بود.

"فلان درصد" از کدام بودجه را صرف تولید داخلی هواپیما می کردند؟ مگر برای این قرارداد اخیر حتی یک ریال از بودجه کشور صرف شده است؟ اصلا مگر تولید داخلی هواپیما داریم که بخواهند درصدی از بودجه ای که اساسا وجود خارجی ندارد را صرفش کنند؟ مگر قرار است همه ی کشورها همه چیز را به شکل تولید داخلی داشته باشند؟ پس اصل "هزینه – فایده" برای چیست؟

آیا خبر ندارید که برای خرید هواپیماها قراردادی منعقد شده که به شکل "اجاره به شرط تملیک" است و برای اجاره اش هم قرار است از منابعی که از طریق استفاده از همان هواپیماهای خریداری شده حاصل می شود استفاده کنند؟ !!!

درباره ی رکود : این ماجرای رکود در این دو سال اخیر آنقدر گفته شده که فقط خواجه حافظ شیراز از آن بی خبر است لکن سوال این جاست که در سال 91 و92 که نرخ رشد اقتصادی حدود منفی 7درصد ومنفی 3درصد بود چند بار از رکود سخن گفتید؟ آن زمان چند درصد امکانات تولید معطل بود؟ یا سوال بزرگتر این است که آن هنگامی که بین سالهای 84 تا 92 نرخ رشد اقتصادی به مرور از حدود مثبت 7 درصد به منفی 7 درصد رسید و تورم از حدود 10 درصد به 40 درصد رسید چند بار از عملکرد اقتصادی دولت سابق ، از رکود ، از گرانی ، از کارخانجات تعطیل شده و ... سخن گفته اید؟ آیا در آن سالها از رکود و بیکاری و تورم خبری نبود؟ آیا در این دو سال و نیم که تورم از 40 درصد به حدود 10 درصد رسیده است و نرخ رشد حداقلش هنوز منفی نشده موضوع اقتصاد در نظرتان اولویت دار شده است و از رکود حاکم بر بازار سخن می گویید؟

درباره ی استفاده از نظرات منتقدان دولت در حوزه ی اقتصاد : آیا آن زمان که جماعتی از اساتید اقتصاد دانشگاه ها بعلت نوشتن نامه هایی به رییس جمهور سابق دچار محدودیت هایی شدند و کار به تعطیلی دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف کشید هم چنین نظری داشتید؟ آیا استفاده از نظرات منتقدان فقط برای زمانی است که دولتی از جریانی غیر از جریان اصولگرا در قدرت است؟ راستی از کدام منتقدان سخن می گویید؟ اگر مقصود از منتقدان اقتصاددان دولت امثال توکلی و مصباحی مقدم و خوش چهره و ... باشد که فکر می کنم خود این حضرات هم شهادت بدهند که نوع مواجهه ی دولت روحانی با آنان چندین برابر بهتر از دولت سابق است. لکن اگر منظورتان آنانی هستند که در سالهای 84 تا 92 سکاندار قوه مجریه بودند کاملا روشن است که دولت نمی تواند هیچ استفاده ای از نظرات این حضرات با آن کارنامه ی درخشان (!) ببرد و تنها وظیفه ی دولت در برابر آن ها ایجاد فضای آزاد برای بیان نظراتشان است که تا به حال هم این گونه بوده. طبیعتا اگر قرار بود به آن نظرات و روش ها عمل شود مردم در انتخابات92 فرد دیگری را بر می گزیدند.   


ادامه دارد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۰۶
محمد ..

محضر رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران.


با سلام و تبریک سال نو.


بنا بر نقلی از پیشوای عادل ، حضرت امیر(ع) نقد حاکمان در خلوت و جلوت وظیفه ی مردم است و بنا بر نظر حضرت عالی نقد نظرات رهبر جامعه بلا اشکال است لکن این چند خط حتی نقد هم نیست بلکه دردِ دلی است از سرِ درد.

برای همین هم قالب آن را به شکل نامه انتخاب کرده ام. بهانه ی این نامه بیانات حضرت عالی در یکم فروردین 1395 در حرم رضوی (ع) است. آن بیانات در سه بخش سیاست ، اقتصاد و فرهنگ ایراد شده بود در نتیجه این نامه هم در همان سه بخش ارائه می شود و البته در پایان هم حاوی دو پیشنهاد و یک سوال است.

بخش اول : سیاست.

از "برجام2" سخن گفته اید و آن را چنین معنا کرده اید که در صورت اجرایی شدنش اصول و ارزشهای نظام زیر پا گذاشته می شود، از "خطوط قرمز" ی فرموده اید که در برجام نقض شده است ، دوری گزیدن از "مذاکره و رابطه با امریکا" هم بخش دیگری از سخنانتان بود و همچنین از "عدم اجرای تعهدات امریکا" هم فرموده اید.

درباره ی "برجام2" : همانطور که همه می دانیم آن شخصی که برای اول بار این کلمه را به کار برد هنوز در قید حیات است و بارها هم معنایش را بیان کرده است که "اقدام مشترک ملی" است برای رفع مشکلات اقتصادی و دیگر معضلات ، هدفش هم تقویت انسجام داخلی و تلاش فراگیر متحدانه و مجدانه است برای حل گرفتاری های اقتصادی و دیگر موضوعات. "برجام2" با این تعریفی که بارها گفته شده درباره اش چه ارتباطی به موضوعات اختلافی ایران و غرب دارد؟ !

اما درباره ی آن ایده که معتقد است همانطور که موضوع هسته ای با مذاکره ی مبتنی بر سیاست "برد – برد" حل شد می توان دیگر موضوعات اختلافی را هم حل کرد :

اولا. ریشه اش همان کلام منطقی حضرت عالی است که برجام و مذاکرات هسته ای را "آزمونی" دانستید برای سنجش واقعی بودن یا نبودن اراده ی طرف مقابل تا در صورت واقعی بودن آن اراده در دیگر موضوعات هم چنین امکانی تجربه شود.

ثانیا . در دنیای امروز دیر یا زود همه ی طرف های درگیر در هر موضوع اختلافی باید به میز مذاکره پناه ببرند و به توافقات منطقی و "برد – برد" برسند. نمونه ی این پناه بردن به منطق و میز مذاکره بسیار است : مذاکرات سوری – سوری ، مذاکرات امریکا – کوبا و برقراری روابط بین دو کشور بعد از نیم قرن قطع رابطه ، مذاکرات حوثی ها – سعودی ها ، مذاکرات ایران – امریکا در موضوع هسته ای و ...

ثالثا . ده سال طول کشید تا متوجه شویم که آن چیزی که مسیر حل پرونده ی هسته ای را قفل کرده علاوه بر کار نا بلدی طرف ایرانی عدم تمرکز روی مذاکره با امریکا بعنوان طرف اصلی دعوی بود. برای سایر موضوعات اختلافی قرار است چند سال زمان و منابع را هدر دهیم تا دوباره به این نتیجه ی درست برسیم؟

درباره ی معنایی که از برجام 2و3و... ارائه داده اید و دوری گزیدن از مذاکره و رابطه با امریکا : هنگامی که در سیاست خارجی به دوگانه ی "مقاومت – سازش"  تکیه کنیم نتیجه اش این می شود که معنای مذاکره برایمان در نهایتش عدول از اصول و ارزشهاست در حالیکه در سیاست خارجی راه سومی هم وجود دارد که معنایش نه "مقاومت" به معنای قهر با میز مذاکره و ماجراجویی است و نه "سازش" و سر فرود آوردن در برابر ابر قدرت هاست. اتفاقا انقلاب 57 مردم ایران هم قرار بود و قرار هست که دیپلمات هایی انقلابی که این راه سوم را بر می گزینند به جهان معرفی کند. همین تجربه ی برجام هسته ای نمونه ی بارزی از انتخاب همین مسیر سوم است. محمد جواد ظریف نمونه ی بارزی از همین الگوی دیپلمات انقلابی است که هم دیپلماسی را فهم می کند و مذاکره را می فهمد که معنایش چیست و هم بر سر میز مذاکره برای گرفتن حقوق ملت ایران انقلابی عمل می کند نه در پشت تریبون های امن.

درباره ی "خطوط قرمز نقض شده در برجام" : چه خوب بود که صراحتا می فرمودید آن خطوط قرمزی را که در برجام نقض شده است کدام بوده ولی این کاملا قابل فهم است که این خطوط قرمز نقض شده در برجام یحتمل آن چنان وزن زیادی نداشته اند که با وجود نقض آن ها برجام به تایید حضرت عالی و دیگر نهاد های نظام رسیده است. چه خوب تر می بود اگر می فرمودید که بسیاری از خطوط قرمز اصلی طرف مقابل بخصوص امریکا در برجام نقض شده است و اتفاقا تیم مذاکره کننده توانست آن ها را وادار به عقب نشینی کند. خدا نکند که این عدم اشاره های جناب عالی ناشی از تقدم "من قال" به "ما قال" بوده باشد ...

خطوط قرمز اصلی نظام که بارها توسط شما و دیگر مقامات و مسئولین تکرار شده عبارت بود از : حفظ غنی سازی در داخل خاک ایران ، حفظ ماهیت آب سنگین راکتور اراک ، حفظ توانمندی غنی سازی در فردو ، لغو تحریم های اقتصادی ، مالی ، بانکی مرتبط با هسته ای در "روز اجرا" ی برجام. طبق برجام همه ی این خطوط قرمز به شکل دقیقی رعایت شده است و این بی انصافی است که بخواهیم یکی دو خط قرمزی که در مقام اهمیت درجه ی کمتری نسبت به این موارد داشته است را پررنگ کنیم.

خطوط قرمز طرف مقابل بخصوص امریکا که طبق برجام که مورد توافق همه ی طرف ها قرار گرفته نقض شده عبارت است از : غنی سازی در داخل خاک ایران از مواردی بود که در قطعنامه های شورای امنیت صراحتا ممنوع اعلام شده بود، ماهیت آب سنگین بودن راکتور اراک موضوعی بود که بارها توسط مقامات امریکایی رد شده بود ، اساسا نام راکتور اراک چه بصورت آب سنگین و چه حتی آب سبک خط قرمز امریکا بود و معتقد به نابودی کامل آن راکتور بودند، در خصوص تحریم ها برنامه شان تعلیق ، آن هم به صورت مرحله به مرحله بوده در حالیکه امروز در برجام همه ی این خطوط قرمز طرف مقابل نقض شده و آن ها عقب نشینی کرده اند.

این ، فخر نظام است. آنان که این فخر را آفریدند شاید در مواردی هم نگاهشان با نگاه جریان رسمی همخوان نباشد آیا این دلیل می شود که ضعف های کم شمار را پر رنگ کنیم و قوت های بی شمار را نادیده بگیریم؟ البته اگر روی "آفتاب تابان" خاک بپاشیم کاری عبث و بی فایده است.   

خوب است از نیمه پر این لیوان تقریبا پر بیشتر بفرمایید تا عده ای چنین سخنانی را چون چماقی بر سر حضرات "امین و شجاع و غیور و متدین" که " در برابر حرف زور طرف مقابل خوب ایستادگی می کنند" و "در قضیه هسته ای آزمون خوبی از سر گذرانده اند" نکوبند.

درباره ی عدم اجرای تعهدات امریکا : اگر ملاکمان برجام باشد طرف مقابل از جمله امریکا کلیه ی تعهداتش را در "روز اجرا" انجام داده است لکن اگر ملاکمان تعهداتی است که نه طبق متن برجام بلکه در ذهنیت خودمان ساخته ایم بحث چیز دیگری می شود. طبق برجام ، طرف مقابل قرار بود در قطعنامه ای قطعنامه های قبلی شورای امنیت را لغو کند و آیین نامه ها و مقررات مرتبط با تحریم هایی که طبق برجام لغو می شود را اصلاح کند و رییس جمهور امریکا قرار بود فرمان عدم اجرای تحریم های کنگره در این موضوع را صادر کند که همه ی این کارها انجام شده است.

البته این که بخواهیم برای اثبات اینکه پیش بینی مان در بی سرانجام بودن برجام درست بوده یا اثبات "بدعهدی استکبار" یا هر دلیل دیگری تحریم های غیر مرتبط با هسته ای را با تحریم های لغو شده (که موثر ترین تحریم ها بر اقتصاد ایران در بعد از انقلاب بوده) مخلوط کنیم یا از بین صدها بانک و شرکتی که متمایلند به همکاری با ایران آن چند تایی را که به هر دلیلی بی علاقه اند به این همکاری بزرگنمایی کنیم هم روشی است لکن اینکه این روش و منش تا چه حد در راستای منافع ملی است جای سوال دارد.


ادامه دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۴۸
محمد ..


"استبداد اکثریت" از آسیب هایی است که علمای علم سیاست معتقدند که نظام های مبتنی بر رای اکثریت را تهدید می کند اما ما در نظام سیاسی خودمان با پدیده ی با نمکی روبرو هستیم که می شود نامش را "استبداد اقلیت" نهاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۴۵
محمد ..