دردِ دلی از سرِ درد. (بخش دوم)
بخش دوم : اقتصاد.
از "اقتصاد مقاومتی" فرمودید و از اثرات مثبتش در صورت اقدام و عمل مسئولان ، به قرارداد اخیر خرید هواپیما اشاره ای داشتید و فرمودید فلان درصد از این قیمت اگر در صنایع داخلی هواپیمایی خرج می شد استفاده اش بیشتر است ، از رکود حاکم بر بازار و اقتصاد گلایه کردید و بعنوان مثال از اینکه شصت درصد از امکانات تولید معطل است گفتید ، از استفاده ی دولت از نظرات منتقدان اقتصادی نیز فرمودید.
درباره ی "اقتصاد مقاومتی" : اگر این مفهوم را سیاسی و جناحی نکنیم به سود همه است ، اگر برای همه جا بیندازیم که اقتصاد مقاومتی معجزه نیست که در عرض یک سال بشود " گرانی را مهار کرد" و معضل چند ساله ی رکود را هم حل کرد نفعش بیشتر است ، اگر بدانیم که با نرخ رشد کمتر از 6 درصد و تورم دو رقمی صحبت از مقاوم شدن اقتصاد و عدم ضربه پذیری نسبت به تکانه های خارجی یک شوخی است به واقعیت نزدیک تر است ، اگر علم اقتصاد را به بازی نگیریم و اجازه دهیم چرخ دوباره اختراع نشود راهمان برای مقاوم سازی اقتصاد هموارتر است.
درباره ی قرار داد اخیر خرید هواپیما : اگر چنین سخنی را ما عوام گفته بودیم چندان عجیب نبود چون دلیل ندارد که همه ی اخبار را دنبال کنیم حتی اگر چند ده بار هم درباره اش در بخش های مختلف خبری و برنامه های گوناگون و رسانه های مختلف توضیح داده شده باشد. اگر منتقدان دولت هم چنین گفته بودند اصلا عجیب نبود چون علی الاصول صدای دولتی ها را و توضیحاتشان را نشنیده می گیرند اما شنیدن چنین سخنی از حضرت عالی بسیار غریب بود.
"فلان درصد" از کدام بودجه را صرف تولید داخلی هواپیما می کردند؟ مگر برای این قرارداد اخیر حتی یک ریال از بودجه کشور صرف شده است؟ اصلا مگر تولید داخلی هواپیما داریم که بخواهند درصدی از بودجه ای که اساسا وجود خارجی ندارد را صرفش کنند؟ مگر قرار است همه ی کشورها همه چیز را به شکل تولید داخلی داشته باشند؟ پس اصل "هزینه – فایده" برای چیست؟
آیا خبر ندارید که برای خرید هواپیماها قراردادی منعقد شده که به شکل "اجاره به شرط تملیک" است و برای اجاره اش هم قرار است از منابعی که از طریق استفاده از همان هواپیماهای خریداری شده حاصل می شود استفاده کنند؟ !!!
درباره ی رکود : این ماجرای رکود در این دو سال اخیر آنقدر گفته شده که فقط خواجه حافظ شیراز از آن بی خبر است لکن سوال این جاست که در سال 91 و92 که نرخ رشد اقتصادی حدود منفی 7درصد ومنفی 3درصد بود چند بار از رکود سخن گفتید؟ آن زمان چند درصد امکانات تولید معطل بود؟ یا سوال بزرگتر این است که آن هنگامی که بین سالهای 84 تا 92 نرخ رشد اقتصادی به مرور از حدود مثبت 7 درصد به منفی 7 درصد رسید و تورم از حدود 10 درصد به 40 درصد رسید چند بار از عملکرد اقتصادی دولت سابق ، از رکود ، از گرانی ، از کارخانجات تعطیل شده و ... سخن گفته اید؟ آیا در آن سالها از رکود و بیکاری و تورم خبری نبود؟ آیا در این دو سال و نیم که تورم از 40 درصد به حدود 10 درصد رسیده است و نرخ رشد حداقلش هنوز منفی نشده موضوع اقتصاد در نظرتان اولویت دار شده است و از رکود حاکم بر بازار سخن می گویید؟
درباره ی استفاده از نظرات منتقدان دولت در حوزه ی اقتصاد : آیا آن زمان که جماعتی از اساتید اقتصاد دانشگاه ها بعلت نوشتن نامه هایی به رییس جمهور سابق دچار محدودیت هایی شدند و کار به تعطیلی دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف کشید هم چنین نظری داشتید؟ آیا استفاده از نظرات منتقدان فقط برای زمانی است که دولتی از جریانی غیر از جریان اصولگرا در قدرت است؟ راستی از کدام منتقدان سخن می گویید؟ اگر مقصود از منتقدان اقتصاددان دولت امثال توکلی و مصباحی مقدم و خوش چهره و ... باشد که فکر می کنم خود این حضرات هم شهادت بدهند که نوع مواجهه ی دولت روحانی با آنان چندین برابر بهتر از دولت سابق است. لکن اگر منظورتان آنانی هستند که در سالهای 84 تا 92 سکاندار قوه مجریه بودند کاملا روشن است که دولت نمی تواند هیچ استفاده ای از نظرات این حضرات با آن کارنامه ی درخشان (!) ببرد و تنها وظیفه ی دولت در برابر آن ها ایجاد فضای آزاد برای بیان نظراتشان است که تا به حال هم این گونه بوده. طبیعتا اگر قرار بود به آن نظرات و روش ها عمل شود مردم در انتخابات92 فرد دیگری را بر می گزیدند.
ادامه دارد ...