نظرگاه

به نام آنکه اگر کوه ایستاده ز اوست / به نام حضرت حیدر به نام حضرت دوست

نظرگاه

به نام آنکه اگر کوه ایستاده ز اوست / به نام حضرت حیدر به نام حضرت دوست

بسم الله.

زمانه بر سر جنگ است
یا علی مددی
مدد ز غیر تو ننگ است
یا علی مددی


در این وبلاگ از سیاست خواهم نوشت و نقد خواهم کرد مسئولین و فعالان سیاسی را بر اساس آرمان های انقلاب. آرمان هایی که در فریاد ها و اعتراض های پدران و مادران ما در انقلاب57 هویداست. استقلال آزادی جمهوری اسلامی.
دوست تر می دارم که نظرات شما دوستان را هم ببینم در نقد نقدهایم و فضایی پر از گفت و گو در اینجا بوجود بیاوریم.


mohammad.nazargah@yahoo.com

http://nazargah1367.blogfa.com/ (نظرگاه در بلاگفا)

https://www.facebook.com/mohammad.tavakoli.10420

https://twitter.com/tavakoli1367

۴ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

               

اگر بخواهیم فقط یک ویژگی علی جنتی را در مقام وزیر ارشاد بیان کنیم آن ویژگی میز دوستی افراطی اوست. به این معنا که با هر فشار کوچک و بزرگی از ناحیه ی هر فرد و گروه کوچک و بزرگی عقب نشینی می کند و به ساز جماعت معترض می رقصد. مصداق این میز دوستی را می توان در سخنان سخنگوی وزارت ارشاد که مواضع رسمی جنتی و وزارتخانه ی تحت امرش را در مصاحبه های چند روز یکبارش بیان می کند دید. همین شکل مدیریت "شتر گاو پلنگی" است که باعث می شود نه حامیان روحانی از وزارت ارشاد راضی باشند نه مخالفان.

تازه ترین نمونه از این جور اقدامات میزدوستانه توقیف فیلم "رستاخیز" است. فیلمی درباره ی واقعه کربلا که سالها برای ساخته شدن این فیلم سه ساعته زحمت کشیده شده است. ابتدا به احترام نظرات مراجع چهل دقیقه از این فیلم سانسور می شود و سازندگان "رستاخیز" هم با کمال احترام به نظرات علمای دینی این موضوع را با آغوش باز می پذیرند و نسخه ی جدید فیلم مجوز اکران می گیرد. اما تنها چند ساعت بعد از صدور این مجوز جماعتی که فیلم را ندیده اند در فضای مجازی شروع به جنجال و اعتراض می کنند و  وا اسلاما ! سر می دهند و گروه خودسری هم مقابل وزارت ارشاد می روند و تجمع اعتراضی برگزار می کنند و به همین راحتی آقای وزیر قصه ی ما از ترس از دست دادن میزش مجوزی که وزارتخانه ی خودش داده است را به هیچ می انگارد و فیلم توقیف می شود. به همین سادگی !

دقیقا همان اتفاقی که برای "عصبانی نیستم" و خانه ی پدری" افتاد.

خداوند به فرهنگ و هنر این مملکت رحم کرده است که معاونان جناب وزیر تقریبا مستقل هستند و در بیشتر موارد نظرات خودشان را اعمال می کنند وگرنه حتما شاهد این تغییر نسبی فضا هم نبودیم و در بر همان پاشنه ی سیاست های دولت سابق می چرخید. 

۲۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۲
محمد ..

                  

1- باید درک کرد تفاوت توافق خوب را با خوب ترین توافق.

2- یابد درک کرد ابعاد فاجعه ای که در آن بودیم را برای فهم بزرگی این توافق.

3- باید درک کرد تفاوت بین توافق سیاسی را با معجزه ی اقتصادی.

4- باید درک کرد معنای "برد-برد" را تا سردرگم نشد بین حرف های روحانی و اوباما بعد از توافق.

5- باید درک کرد تفاوت بین آنچه 22ماه پیش طرف های مقابل از ایران طلب می کردند را با آنچه اکنون در متن توافق نوشته شده.

6- باید درک کرد که راجع به نسبت مسائل فنی هسته ای و و مواردی که بعنوان محدودیت برای ایران در نظر گرفته شده با نیاز کشور بهتر است متخصصان این صنعت سخن بگویند نه سیاست مداران و سیاست بازان.

7- باید درک کرد معنای "قطعنامه ی شورای امنیت" را و معنای حذف آن قطعنامه با مذاکره را.

9- باید درک کرد معنای "به رسمیت نشناخته شدن برنامه ی هسته ای یک کشور" توسط جامعه ی جهانی را.

10- باید درک کرد و به روی زمین آمد و با واقعیات و نه توقعات به این توافق نگاه کرد آن گاه نام این توافق نه یک توافق خوب که یک توافق خیلی خوب است.

۱۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۲ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۹
محمد ..

تفسیر آیه ی «مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»‌ از شهید بهشتی :


 از قدیم تا به حال، تا آنجایی که ما تاریخ افکار و عقاید بشری و تاریخ ادیان در دسترس‌مان هست، اعتقاد به خدای سرچشمه هستی، در دایره بسیار وسیعی به چشم می‌خورد. حتی وقتی پیامبر(ص) در عربستان به رسالت مبعوث شد بسیاری از اعرابی که مسیحی و یهودی بودند و بت‌پرست نبودند به «الله»، یعنی خدای آفریدگار جهان معتقد بودند اما این اعتقاد به خدا در زندگی آن‌ها نقشی نداشت و اعتقاد به خدا در آینه اعمال و رفتارشان دیده نمی‌شد. فقط هنگام نیایش و عبادت بود که انسان می‌توانست بفهمد به خدایی معتقد هستند یا نه. از معبد که بیرون می‌آمدند، زندگی آن‌ها با زندگی کسانی که به خدا معتقد نبودند هیچ تفاوتی نداشت. چرا؟ برای اینکه خدایی که آن‌ها به آن معتقد بودند به عنوان خدای سرچشمه هستی بود، نه به عنوان خدای «مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» که روزی به اعمال و رفتارشان رسیدگی می‌کند.

خدای آن‌ها این صفت را نداشت. اگر این صفت را شما از خدا بگیرید، فیلسوف‌مآبانه یا عارف‌مآبانه و یا مانند یک برهمایی یا یک بودایی به یک سرچشمه والای هستی معتقد هستید اما سرچشمه‌ای که کاری به کار ما ندارد. هستی را آفریده ما را هم آفریده و بعد گفته هر طور دلتان می‌خواهد زندگی کنید. این نقشی در زندگی ندارد. به هر حال آنچه به عنوان شناخت یک واقعیت باید عرض کنم این است که خدای بدون «مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»، خدایی است که اعتقاد و بی‌اعتقادی به آن در زندگی و رفتار انسان چندان تفاوتی ندارد. تنها هنگام نیایش یعنی هنگامی که پای ما به کلوخی گیر می‌کند اثر دارد ولی به صورت معمولی اعتقاد به آن در زندگی انسان فرقی ایجاد نمی‌کند.
اگر انسان به دنبال اعتقاد به مبدأ، اعتقاد به «معاد» داشت، ایمان به این که تک تک اعمال و رفتار او و تک تک سخنان او حساب و کتاب دارد و ایمان به این حساب و در پیش بودن زمان حساب در زندگی‌اش به چشم خورد، آن موقع است که زندگی‌اش رنگ خداپرستانه دارد. بنابراین، «مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» اینجا به عنوان یک مبنای اساسی اسلام آمده، آن هم به عنوان صفت خدا. دقت کنید که در اسلام «معاد» جزئی از مبدأ و خداشناسی است؛ خدای دارنده یا فرمانروای روز پاداش. حال از شما می‌پرسم آیا در زندگی امروز ما مسلمانان، غیبت این «مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» به دنبال «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» به چشم نمی‌خورد؟
بسیاری از افراد موقعی که به مسجد می‌آیند، موقع دعا و موقع نیایش، براستی می‌گویند «خدا!»، دروغ هم نمی‌گویند. اما این افراد چه خدایی در مغزشان رفته است؟ خدایی که «مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» نیست، وَالّا اگر توجه داشتند و اگر دائماً به یاد این بودند که این خدایی که می‌گویند «ای خدا»، مالک یوم الدین است، دیگر این همه زندگی‌شان‌ پر از دروغ، خیانت، جفا، غیبت و تهمت نبود.
کسی که مؤمن است به این آیه قرآن کریم که می‌فرماید: (مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ) ؛ «کلمه‌ای از دهان آدمی برون نمی‌آید مگر اینکه در جای خودش ثبت و ضبط می‌شود»، آیا تا روزی که به حسابش رسیدگی شود دیگر به مردم تهمت می‌زند؟ این قدر دوبه هم زنی می‌کند؟ این قدر در زندگی‌اش دروغ می‌گوید؟ آیا غیر از این است که این خدا حضور ندارد و اگر گاهی هم به یادش هست، عموماً غایب است و توجه به او در زندگی‌اش نادر است؟
۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۷:۳۶
محمد ..

تنها چند قدم مانده به توافق هسته ای صداهایی به گوش می رسد که رسیدن به توافق را ناممکن می کند. این بار بر خلاف بیشتر دفعات قبل صدا آشناست و از دور نمی آید. این بار همه چیز برعکس شده است. کسی غیر از صداوسیمای خودمان به فشارهای اسرائیل و اعراب توجهی ندارد. از بهانه جویی های فابیوس خبری نیست و امریکا هم بهانه به دستمان نمی دهد و حتی درباره ی مهمترین موضوع اختلافی (P M D) چراغ سبز نشان می دهد.

 اما این بار صدای ساز مخالف از راس نظام شنیده می شود. صدایی که تا پیش از این از حنجره ی دلواپسان بیرون می آمد این بار از سمت رهبری نظام شینده می شود. البته طبیعی است وقتی کثیری از مشاوران حضرت ایشان از این جماعت برگزیده شده اند شخصیت حقیقی معتدلشان یارای مقابله با اطلاعات ناقص و مغلوط مشاوران که به شکل رگباری به سمت مردم و رهبرشان شلیک می شود را نداشته باشد. این صدای ناهمگون بار اول در دانشگاه افسری امام حسین (ع) به گوش رسید آن جا که آن جمله ی "اجازه نمی دهم" معروف را گفتند و مسئولان سیاست خارجی دولت دست از پا دراز تر با جواب منفی پایتخت به سمت میز مذاکرات رفتند و پاسخ این سوال ساده داده نشد که چگونه است که در زمان دولت اصلاحات و زمان دولت سابق که فرسنگ ها با حل و فصل این بحران فاصله داشتیم از "اجازه نمی دهم" خبری نبود و هم اجازه ی دسترسی به اماکن نظامی داده شد و هم مصاحبه. اما این بار که چند قدم مانده "اجازه نمی دهم" ؟ !!!!!

این صدای هم آوا با دلواپسان برای بار دوم دیشب به گوش رسید.درست چند ساعت پس از تصویب طرح "رقیق شده" ی مجلس.

شاید علی لاریجانی هیچ وقت فکرش را هم نمی کرد که تنها چند ساعت بعد از اینکه با عقلانیت خود یک تنه جلوی اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان ایستاد و طرح آنان را که عملا مذاکرات را به بن بست می کشاند با اضافه کردن چند جمله مثل "... و مصوبات شورای عالی امنیت ملی باید اجرا شود" یا تغییر "لغو تحریم ها در روز توافق" به "لغو تحریم ها در روز اجرای توافق" طرح نمایندگان را عقلانی تر کرد رهبری نظام تمام رشته های او و دولت و کسر قابل توجهی از ملت که تشنه ی حل و فصل این بحران اند را پنبه کند و در جملاتی تند تر از طرح اولیه نمایندگان بگویند: "... ما محدودیّت ده سال و دوازده سال و مانند اینها را قبول نداریم ... بنده تصریح میکنم، تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی، چه آنچه به شورای امنیّت ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به کنگره‌ی آمریکا ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا میکند، همه باید فوراً در هنگام امضای موافقت‌نامه لغو بشود ..." 

با تعیین چنین خط قرمزهایی پدر جد ظریف هم توانایی رسیدن به یک توافق را نخواهد داشت. دلیلش هم ساده است : هم برای دیپلمات های ما و هم برای دیپلمات های 1+5 این موضوع یکی از بدیهیات فرض شده بود که بین امضای توافق و اجرای آن یک فاصله ای خواهد بود تا سازوکارهای اجرایی آن فراهم شود و احتمالا دو طرف این مذاکرات از این موضوع بی خبربودند که قرار است در ایران کسانی خطوط قرمز را مشخص کنند که " تعبیرات دیپلماسی راخیلی بلد نیستند و انقلابی اند نه دیپلمات".

شاید پیشنهادی که در پایان این چند خط می آید افراط گرایانه و ناشی از عصبانیت باشد اما برآنم که دولت روحانی و یا حداقل تیم سیاست خارجی اش چاره ای جز استعفا در برابر این جور مانع تراشی ها ندارند. شاید این استعفا باعث شود که آنان که " نظرشان به رهبری نزدیک تر است" سر کار بیایند تا ببینیم با خطوط قرمزشان چه گلی به سر این مملکت می زنند دوباره !

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۳:۰۳
محمد ..