عزیز بزرگواری که تجربه اش در حوزه های نظامی است و تحصیلاتش هم، در باب اقتصاد مقاومتی سخنرانی داشته اند و گفته اند که نسبت اقتصاد مقاومتی با اقتصاد لیبرالیستی (بازار آزاد) مثل جن و بسم الله است.
در دنیا، ما دو مدل اقتصادی بیشتر نداریم یا کمونیستی – مارکسیستی یا لیبرال – سرمایه داری. نوع اول که کاملا شکست خورده است و خود مارکسیست ها هم به شکست آن مدل اقتصادی معترفند. می ماند مدل دیگر که همانا اقتصاد بازار آزاد است. این الگوی اقتصادی با همه ی فراز و نشیب هایی که تجربه کرده است همچنان محکم و استوار جواب می دهد. و هر بحرانی را که هر چند سال یکبار بوجود می آید در خودش حل می کند. اگر منظور جناب شمخانی این باشد که اقتصاد بازار آزاد باید در هر کشوری مطابق با شرایط بومی آن کشور اجرا شود و مثلا اجرای این مدل در امریکا با اجرایش در چین و اجرایش مثلا در آلمان متفاوت است حرفی متین و منطقی است لکن اگر منظورشان این است که ما باید دو دو تا چهار تاهای علم اقتصاد و تجربه ی بشری را به کناری بنهیم و از خودمان الگو و مدل جدیدی اقتصادی طراحی کنیم در پاسخ باید گفت که اولا طراحی چنین الگوهایی کار ده سال و بیست سال نیست و به شکل "به فرموده" هم بوجود نمی آید و باید جامعه ی دانشگاهی ابتدا این نیاز را حس کند و سپس در طول ده ها سال کارها و مطالعات مختلف و آزمون و خطاهای بسیار انجام شود تا از دل آن مدل جدید اقتصادی طراحی شود. (اینکه تا چه حد نیاز است که لزوما به الگوی جدیدی دست پیدا کنیم یا خیر موضوع این بحث نیست). اگر قرار باشد دو دو تا چهار تاهای علم اقتصاد را به شوخی بگیریم و مانند دولت سابق از الگویی "شتر گاو پلنگی" که مخلوطی بود از مدل کمونیستی و لیبرال سرمایه داری و "من در آوردی" پیروی کنیم قطعا عاقبت خوبی پیش روی کشور نخواهد بود.