دردسرهای "علی مطهری" بودن.
سیاست ایرانی چنین اقتضا می کند که فعالان سیاسی وقتی به کرسی ریاست و مسئولیت تکیه می زنند دچار انواع مصلحت سنجی ها می شوند که آن ها را معمولا دچار محافظه کاری و انفعال می کند. بعنوان مثال می توان نظرات ضرغامی و نوع بیان آن ها در هنگام ریاستش بر صداوسیما و پس از رفتن از این سِمت با هم مقایسه کرد. در کلیات و اصولِ نظراتش تغییری رخ نداده اما دیگر از آن مصلحت اندیشی های هنگام مسئولیت خبری نیست یا مثال دیگرش در این سوی سپهر سیاست ایران مهدی کروبی است که وقتی نظراتش را در زمان ریاست بر مجلس ششم و پس از آن مقایسه می کنیم خواهیم دید که با این که او در زمان مسئولیتش بعنوان رییس مجلس نسبت به قبلی ها و بعدی های خود صریح تر بود اما باز هم رگه هایی از محافظه کاری در کلامش نمایان بود که در بعد از رفتنش از آن مسئولیت دیگر اثری از آن مشاهده نمی شد.
علی مطهری را می توان استثنایی بر این قاعده دانست. فردی که چه موافقش باشیم چه مخالفش نمی توانیم صراحتش را نادیده بگیریم. صراحتی که شاید عده ای تصورشان این بود که با تکیه زدن او بر کرسی نایب رییسی مجلس مانند دیگران طبق همان قاعده ی گفته شده کم رنگ شود اما خوشبختانه چنین نشد و علی مطهری همچنان مانند دوران پیش از نایب رییس مجلس شدن صریح و شجاعانه نظراتش را بیان می کند.
این شکل از رفتار و گفتار طبیعتا در ساختار سیاسی حاکم بر کشور تبعاتی هم دارد ، نمونه اش همین اعتراضات چند روز اخیر اقلیتی تندرو در مجلس نسبت به مطهری است. اعتراضاتی که رنگ و بوی مرگ خواهی برای او هم گرفت. بهانه شان هم واکنش نایب رییس مجلس به ماجرای انتشار فایل صوتی مرحوم منتظری است که به درستی خواهان توضیح مسئولان وقت و عذرخواهی شان در صورت بروز خطا شده بود.
اینکه مطهری صریح است و کرسی ریاست در این وجه از شخصیتش تغییری ایجاد نکرده نوید بسیار خوبی است برای آنان که صراحت را دوای دردهای سیاست ایرانی می دانند. صریح بودنِ از جنس علی مطهری دردسرهایی هم دارد که شاید باعث شود خیلی ها به دنبالش نروند اما کسانی که چنین شیوه ای را بر می گزینند شاید در کوتاه مدت متحمل ضررهایی هم بشوند لیکن در دراز مدت جامعه از منافع چنین صراحتی بهره مند خواهد شد.