آقای باهنر شما چه کاره اید؟
در چند روز اخیر از جمله مباحث پر سر و صدا که افراد مختلفی از جمله دستیار ویژه رییس جمهور و نایب رییس مجلس درباره اش اظهار نظر کرده اند نظرات مرد لابی ها درباره ی حصر سران جریان معترض به انتخابات88 بوده است. باهنر که با هنرش (!) گاه تیتر یک رسانه های اصلاح طلب است و در روز بعد از کیهان نشینان هم جلو می زند از پیغامی به میرحسین موسوی سخن گفته است که : "در صورت دست کشیدن از دنیای سیاست مسئله حصر قابل حل است". بدیهی ترین سوال در برابر چنین اظهار نظری این است که جناب باهنر در کجای این ماجرا هستند که چنین پیشنهادی می دهند؟ آیا نقش واسطه ی یک پیغام رسمی را ایفا می کنند؟ بر فرض محال که محصورین هم چنین خواسته ای را بپذیرند بعد از آن رفع حصر رخ می دهد؟
طبیعتا محمد رضا باهنر در جایگاهی نیست که مقامات ارشد نظام او را واسطه ی پیام رسانی به محصورین کنند ، در نتیجه هیچ تضمینی برای تحقق این حرفِ او نیست. پس هدف از بیان چنین نظراتی چیست؟ اگر انتخابات88 را به یاد بیاوریم به نامه ای از باهنر بر می خوریم که خطاب به رهبری نظام نوشته شده است که دلواپسانه از پیروزی قریب الوقوع میرحسین موسوی سخن می گوید و با توجه به سابقه ی میرحسین در دولت زمان جنگ و اختلافات او با رییس جمهور وقت خواهان آمادگی های لازم می شود.
نظر اخیر باهنر راجع به حصر را هم می توان چیزی شبیه همان نامه دانست و از سر توهمِ "احساس تکلیف". در نتیجه اساسا چنین نظراتی را نباید جدی اش گرفت چه برسد به اینکه افرادی در سطوح بالای دولت و مجلس در برابرش واکنش نشان دهند.
برای خارج کردن موضوع حصر از این حالتِ "استخوان لای زخم" آنچه نیاز است اقدام و صراحت است نه این جور نظرات بی فایده و بدون ضمانت اجرا. آقایان تصمیم گیر در این موضوع خوب است تکلیفشان را با خودشان و محصورین روشن کنند. اگر این عزیزانٍ در حصر مرتکب جرمی شده اند مانند دیگران دادگاهی شان کنند و بعد از شنیدن دفاعیاتشان حکم لازم را بدهند ، اگر هم این حصر که بیش از دو هزار روز از آن می گذرد برای "تامین امنیت عمومی" یا هر دلیل درست یا غلط دیگری بوده است حالا بعد از گذشت شش سال و با توجه به تغییراتی که در سپهر سیاست ایران رخ داده است وقت آن رسیده که تا دیر نشده در این وضعیت تجدید نظری صورت گیرد.
انتظار بیان صریح موانع پیش روی تصمیم گیران برای حل این معضل ، از رییس شواری عالی امنیت ملی و دبیر این شورا و سایر اعضایی که بواسطه ی پست دولتی شان عضو شورا هستند قاعدتا نباید توقع چندان زیادی باشد ، البته اگر حضرات دولتی اعتدال را با انفعال اشتباه نگرفته باشند.