فرمایشات امام ، عرائض مأموم .
فرمودند که : "انتخابات یک رقابت ملی و مسابقه ملی است"
معروض می دارم که : پیش نیاز برگزاری هر مسابقه ای ایجاد شرایط عادلانه برای رقیبانی که قرار است با هم مسابقه بدهند است. اگر انتخابات قرار است "رقابت ملی" باشد نمی شود که یک جریان سیاسی از کثرت نامزدها وضعش به جایی برسد که که اعضایش را برای انصراف و رسیدن به ائتلاف به گذشت دعوت کند و جریان سیاسی دیگر ...
فرمودند که : "عدّهای کمین کردهاند که با عدم ورود مردم در عرصهی انتخابات یک مچگیری از نظام جمهوری اسلامی بکنند؛ یک عدّهای کمین کردهاند. ملّت در مقابل این کمینکردههای نابکار، کارآمدیِ خودش را نشان داده است، امروز هم نشان خواهد داد"
معروض می دارم که : شاید این "کمین کرده های نابکار" آن قدرها هم موجودات نا آشنا و دور از نظام نباشند. آن هنگام می شود از مردم توقع داشت که "حضور همگانی و با نشاط" در انتخابات داشته باشند که گزینه های متفاوتی پیش رویشان برای انتخاب کردن باشد.
فرمودند که : "بنده گفتم کسانی که نظام را قبول ندارند رأی بدهند، نه اینکه کسی که نظام را قبول ندارد بفرستند مجلس در هیچ جای دنیا در مراکز تصمیمگیری کسی که اصل نظام را قبول ندارد راه نمیدهند"
معروض می دارم که : مگر کسی هست که منظور رهبری نظام از آن جمله را این گونه برداشت کرده باشد و توقع داشته باشد که آنان که "اصل نظام" را قبول ندارند اجازه کاندیداتوری پیدا کنند و وارد مجلس شوند؟ !!!
هیچ آدم عاقلی در هیچ نظام سیاسی در طول تاریخ طبیعتا اجازه نمی دهد آنان که با "اصل نظام" سیاسی مستقر مخالفند و با آن دشمنی دارند وارد نهادی مثل مجلس شوند اما به واقع چند درصد آن ها که ثبت نام کرده بودند مخالف و دشمن "اصل نظام" هستند؟ حدود و ثغور چنین تعابیری کی قرار است مشخص شود تا در هر انتخاباتی شاهد این نباشیم که جماعتی از خادمان این نظام و انقلاب چون سلیقه سیاسی شان با بخشی از حاکمیت جور نیست اجازه این که در معرض انتخاب شدن قرار بگیرند نداشته باشند؟
فرمودند که : "جوان مؤمن و انقلابی و حزباللهی را متهم نکنید به تندروی؛ اینها همانهایی هستند که خالصانه در صحنه حاضرند و آنجا که دفاع از امنیت کشور و خون دادن مطرح باشد، در میدان میآیند به صرف اینکه قضیهای مثل سفارت عربستان و سفارت انگلیس پیش بیاید که کاری بسیار بد و به ضرر کشور و اسلام است و بنده هم بدم آمد . این را بهانه نکنند که جوانان مؤمن را موردتهاجم قرار دهند."
معروض می دارم که : بهتر نیست به جای آنانکه لفظ تند رو را به کار می برند به "جوانان مؤمن و انقلابی و حزباللهی" گفته شود که تندروی نکنند. نام رفتارهایی که یک روز "جنایت" نام گرفت و روزی دیگر "خون کردن دل رهبری" خوانده شد و روز بعد نامش شد "کارهایی که به ضرر اسلام و کشور است" و رهبری نظام از این کارها "بدش آمده" اگر تندروی نیست پس چیست؟
راستی تعریف "ایمان و حزب الله و انقلاب" چیست که هم امثال ظریف "متدین و فرزند انقلاب" هستند و هم این جماعت اقلیت افراطی "جوانان مومن و حزب اللهی و انقلابی" خوانده می شوند؟ !!
لفظ مقابل ایمان ، کفر است و لفظ مقابل انقلاب ، ضدانقلاب و لفظ مقابل حزب الله ، حزب الشیطان . این مدل تقسیم بندی کردن جامعه که خیلی پر ضرر تر است تا تقسیم بندی مرسوم در همه جای دنیا به تندرو و میانه رو.
در استفاده از کلمه ها نباید دقت بیشتری کرد؟
فرمودند که : "به نهادهای قانونی اهانت نشود؛ این را توجّه کنید. یک نهاد قانونی را که یک وظایفی دارد، نباید مورد افترا قرار بدهیم یا مورد اهانت قرار بدهیم. نهاد قانونی، نهاد قانونی است؛ نهاینکه اشتباه نمیکند؛ هر نهاد قانونیای مثل همهی آدمها، مثل این حقیرِ پُر از تقصیر و اشتباه ممکن است اشتباه کنیم امّا این موجب نمیشود که ما یک نهاد قانونی را مورد اهانت قرار بدهیم، در انظار عمومی، در تبلیغاتمان، در حرفهای خودمان تخفیف کنیم؛ نه، این باب اگر باز شد، هرجومرج خواهد شد. خب، سلیقهی جنابعالی این است، به فلان نهاد قانونی بیاحترامی میکنی، یکی دیگر سلیقهی دیگری دارد، به آن نهاد قانونیای که تو به آن وابسته هستی بیاحترامی میکند؛ این خوب است؟ این باب را باز نکنند"
معروض می دارم که : بیان چند نقد ملایم توسط فعالان سیاسی و رسانه ها نسبت به عملکرد "پر از تقصیر و اشتباه" شورای نگهبان اهانت است؟ !!
اگر نام این نقدهای ملایم اهانت باشد پس نام اینکه بخشی از مردم را "میکروب" یا "بزغاله" یا "خس و خاشاک" بخوانیم چیست؟